اسارت و زندانی شدن، مصیبتی است جهت امتحان وآزمایش
مؤلف: شیخ صالح بن سعد حسن
مترجم: ع . محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله، والصلاة والسلام على رسول الله نبينا محمد وعلى آله وصحبه ومن والاه، أما بعد:
ای برادران مجاهد برحذر باشید از اسیر و زندانی شدن در بند کفار
همانا گرفتار شدن انسان مسلمان در بند اسارت و زندانی شدن، مصیبتی است از جمله مصائبی که خداوند متعال به وسیله آن بندگانش را مورد امتحان وآزمایش قرار میدهد همانطور که کفار قریش در تلاش بودند که پیامبر صلی الله علیه وسلم را به این نوع مصیبت دچار کنند، آن هنگام که در دار الندوه گرد آمدند و حرکات و امور پیامبر صلی الله علیه وسلم را قبل از هجرت به مدینه زیر نظر داشتند و در اظهار نظرهای خود به این نتیجه رسیدند که یا پیامبر صلی الله علیه وسلم را به قتل برسانند یا اینکه او را از مکه اخراج کنند یا او را در بند اسارت گرفتار و زندانی کنند، که در نهایت بر سر به قتل رساندن ایشان به توافق رسیدند، که خداوند متعال به رحمت خویش ایشان را از کید این کافران نجات داد. خداوند متعال میفرماید:
«وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ» انفال ۳۰
«(ای پيغمبر! به خاطر بياور) هنگامی را كه كافران درباره تو نقشه میكشیدند كه تو را به زندان بیفكنند یا بكشند و یا این كه (از شهر مكّه) بیرون كنند. آنان چاره میاندیشیدند و نقشه میكشیدند (كه چگونه به تو شر و بلا برسانند) و خدا (هم برای نجات تو از شر و بلای ایشان) تدبیر و چارهسازی میكرد، و خداوند بهترین چارهساز است.»
و در میدان جهاد و قتال، آزمایشها و ابتلائاتی وجود دارد که شخص مجاهد در این مسیر احتمال دارد که به آنها دچار شود .. از جمله شکست و هزیمت بخاطر کوتاهی و سستی در حق و حدود خداوند متعال .. و یا کوتاهی در اخذ اسباب در میدان جنگ از جهت اعداد و تجهیزات جنگی .. و یا مجروح شدن .. و یا اسـارت .. و البته همه اینها سرانجام و عواقبش برای مؤمن، خیر است.
همـانگونه کـه پیـامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: «عَجَباً لأمْرِ الْمُؤْمِنِ إِنَّ أَمْرَهُ كُلَّهُ لَهُ خَيْر، وَلَيْسَ ذَلِكَ لأِحَدٍ إِلاَّ للْمُؤْمِن: إِنْ أَصَابَتْهُ سَرَّاءُ شَكَرَ فَكَانَ خَيْراً لَه، وَإِنْ أَصَابَتْهُ ضَرَّاءُ صَبَرَ فَكَانَ خيْراً لَهُ» [به روایت مسلم]
«کار مؤمن، انسان را به شگفتی و تعجب وا میدارد. زیرا همهی کارش برای او خیر است، و این امر برای هیچ کس جز مؤمن ممکن نیست. اگر به وی فراخ و آسانی روی دهد شکر کند، برایش خیر است، و اگر به او سختی برسد هم صبر کند برایش خیر است.»
شکست خوردن باعث پاک شدن صف مؤمنان میشود. خداوند متعال میفرماید: «وَلِيُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُواْ وَيَمْحَقَ الْكَافِرِینَ» آل عمران ۱۴۱
«و تا این كه خداوند مؤمنان را سره و خالص گرداند و كافران را نابود و تباه سازد.»
و اگر شخص مسلمان در این راه زخمی شد اجر و پاداش او زیادتر میشود همانگونه که پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: «مَا مِنْ مَكْلُومٍ يُكْلَمُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ إلاَّ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَكَلْمُهُ يَدْمَى، اللَّوْنُ لَوْنُ الدَّمِ، وَالرِّيحُ رِيحُ الْمِسْكِ» [مستخرج ابوعوانه]
«هیچ زخمیای در راه خدا زخمی نمیشود مگر اینکه روز قیامت در حالی میآید که از زخمش خون میریزد، رنگش رنگ خون ولی بویش بوی مشک است.»
اما اسارت در بند کفار، ابتلاء و امتحان است. خداوند متعال میفرماید: «قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ» توبه ۱۴
«(ای مؤمنان!) با آن كافران بجنگید تا خدا آنان را با دست شما عذاب كند و خوارشان دارد»
امام ابن جریر طبری رحمه الله در تفسیر این آیه گفته است که: «يُخْزِهِمْ» یعنی: «آنها را با زندانی و اسیر کردن و شکنجه دادن ذلیل میکند.» چون در اسارت و زندانی بودن ذلت و شکنجه وجود دارد. و امام احمد رحمه الله گفته است: «اسیر شدن شدید و سخت است» پس ایشان میگوید: «اسیرشدن را نمیپسندم، براستی که کشته شدن در نزد من بهتر است از اسیر شدن در بند کفار»
و شیخ یوسف عییری رحمه الله هنگامی که داستان گروهی از اصحاب را بازگو میکند که پیامبر صلی الله علیه وسلم آنها را به عنوان جاسوس ارسال نمود و عاصم بن ثابت س را بعنوان امیر آنها قرار داد، میگوید: «از این روایت مشخص میشود که هم قتال و جنگیدن با کافران و هم تسلیم شدن در مقابل آنها جایز است، و هر دوی این موارد را برخی از اصحاب کرام اختیار کردهاند. هرچند که فرمانده؛ عاصم بنثابت س و اکثر همراهانش تسلیم شدن در برابر کافران را قبول نکردند و با آنها جنگیدند تا کشته شدند. اما بعضی از آنها که در برابر کفار تسلیم شدند، بعد از اسارت و زندانی شدن نیز با شکنجه و تعذیب کشته شدند. پس ما نیز این را برمیگزینیم که در هر شرایطی در برابر کفار تسلیم نشویم .. و این دست گرفتن به عزیمت است و تسلیم شدن در برابر دشمن عمل به رخصت است. همانگونه که ابن حجر : در فتح الباری جلد ۷ صفحه ۳۷۴، این مطلب را بیان کرده است و از سفیان ثوری نقل کرده است که استسلام و تسلیم شدن در برابر دشمن کراهت دارد.
شیخ یوسف عییری رحمه الله میگوید: بعید نیست که برای رهبران و امیران و فرماندهان تسلیم شدن در برابر دشمن، حرام شمرده شود .. بدین خاطر که تسلیم شدن شخص مجاهد در برابر دشمن، سبب شکست و ذلت و همچنین جریحهدار شدن قلوب مسلمین میشود .. و در موقعیت مجاهدین باعث شکاف میشود .. و سبب بالارفتن روحیه دشمن و خوشحال شدن آنها از مبتلا شدن مسلمانان و بویژه مجاهدان میشود. با وجود اینکه تسلیم شدن در برابر دشمن تمامی این مفاسد را دارد، باز هم باعث نجات شخص تسلیم شده از آنچه از آن میترسید (یعنی مرگ) نمیگردد، بلکه زشتتر و ذلیلانهتر از حالتی که تسلیم نمیشد، کشته میشود .. حال اگر قبل از آن به انواع روشها شکنجه نشود و اطلاعاتی که موجب ضرر رسیدن به دیگران میشود نیز از او بیرون کشیده نشود.» [مجموعه درسات شرعیه]
پس لازم است مسلمان خصوصاً شخص مجاهد حریص باشد که در بند اسارت دشمن قرار نگیرد و اگر تحت تعقیب قرار گرفت و یا در جایی محاصره شد، به نفس خودش ضعف راه ندهد و سست نشود و نعمتهای بهشت و اجر پاداش شهادت در راه خداوند متعال را بیاد آورد زیرا اگر نیتش را خالص گرداند و با خــدای خود صـادق باشد بین او و بهشت فاصــلهای نیست جز اینکه این سربازان پست و بیارزش طاغوت و این نوکران و بردگان آمریکا که زیر پرچم شیطان میجنگند او را بکشند.
و در این حال در شگفت و تعجب زیادی هستی، از مرد عاقلی که دین خداوند متعال را شناخته و به راه راست هدایت یافته .. خداوند متعال او را بصیر و بینا قرار داده است که طواغیتی که بر ما مسلط شده اند را تکفیر نماید .. و این شخص در حالی که حکم جهاد فی سبیل الله را دریافته و میبیند که کفر در اطراف ما موج میزند و شرک در شهر رسول خدا صلی الله علیه وسلم ظاهر گشته و به قوانین ساخت بشر حکم میگردد .. و میبیند که کفار در ممالک دور و نزدیک، مسلمانان را به ذلت کشاندهاند و اهل شرک و کفر و صلیب و بتپرستان را نصرت و یاری میدهند .. و میبیند که چگونه اکثر مردم میدان جهاد را ترک نمودهاند .. با این اوصاف جای تعجب است برای چنین شخصی، که چگونه نفسش را به سوی هلاکت سوق میدهد و میدان جهاد را ترک مینماید و اگر از او بخواهند، نفسش را تسلیم طاغوت مینماید؟ .. آیا زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهد؟ .. یا اینکه امروز در کفر طاغوت دچار شک شده است؟ .. یا حالت اسارت و زندانی بودن او را معجب ساخته است که راضی شده است آن را با مبارزه و پیکار قهرمانان شهادت طلب و منازل شهدا عوض کند؟!!
بسیارند مسائلی که جوانان موحد را وا میدارد که نفس خود را بدون مقاومت و درگیری در برابر دشمن تسلیم کنند، حب دنیا و کراهیت از مرگ و حسن ظن نسبت به این جنایتکاران، عجز و سستی و ضعف ایمان عواملی هستند که باعث ضعف ارادهی فرد میگردند و نزد نفسش تسلیم شدن ذلیلانه در برابر کافران را مزین میکنند تا با اختیار خود آنها را بر خود مسلط گرداند، حال آنکه میتوانست خود را مخفی کند یا به جبهات جهاد ـ که بسیار هم هستند ـ بپیوندد و یا به مقاومت با کفار و طلب شهادت روی آورد.
پس تمامی کسانی را که خداوند متعال قلب آنها را با نور ایمان منور گردانید است، نصیحت میکنم که از خداوند متعال بترسند در مورد نفسشان و برادرانشان و امتشان .. و جایگاهی را انتخاب کنند که خداوند متعال از هرکس که به او ایمان آورده است میخواهد و بدین وسیله او را بر بیشتر مخلوقاتش فضل و برتری بخشیده است.
ای برادرم ! بدان که همانا خوشیها و ناخوشیهای زندان، ابتلاء است .. ناخوشیها آن را بیشتر مردم درک کرده و میشناسند و به طبیعت حالشان از آن متنفر هستند .. انواع تعذیبها وشکنجههای جسمی و روحی .. و حتی شدیدتر از آن، دچار فتنه شدن در دین از شنیدن کلمات کفر و زندیقی و دشنام به خداوند متعال و دین و رسولش صلی الله علیه وسلم تا نابود کردن روحیه مسلمان و ترساندن او تا منجر به این شود که وقتی از زندان خارج میشود راه جهاد را ترک کند و از حقی که قبلاً به آن عمل میکرده رویگردان شود و از آن دست بردارد و چه بسا طواغیت او را مجبور کنند که جاسوس و سرباز آنها شود و علیه برادران مسلمان و مجاهدش برای طواغیت جاسوسی کند. و او را بوسیلهی تصاویر و مدارکی تهدید میکنند که به ناچار در مقابل مطالبات و خواستههای آنها گردن کج کند. اما در مورد خوشیهای زندان که انسان مومن بدان مبتلا میشود، دادن پول به وی در حین یا پس از خروج از زندان است و برای فریب او آن را به عنوان جبران خسارت زندان معرفی میکنند، یا به او وعده ی پست و مقام و منصب میدهند یا با ابراز لطف و مهربانی در برخورد با او، او را فریب میدهند و او را دچار شبهاتی میکنندکه او را از راه حق منصرف کنند. و این امور، مواردی هستند که روی دادهاند و قصههای معروف و متداول جامعه گشتهاند و نمونههای بارز و زندهی آنها وجود دارد. از خداوند متعال سلامت و عافیت میطلبیم.
و من میدانم، هستند کسانی که زندان رفتهاند و ثابت قدم ماندهاند و در زندان صبر پیشه کردهاند، و هنگامی که آزاد شدهاند با ایمانی قویتر و محکمتر برگشتهاند، و این امر واجبی است در حق هر کسی که به زندان و اسارت مبتلا گشته است، و شایسته است که اجر خود را نزد خداوند احتساب کند و صبر اختیار کند.
و پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: «کانَ فیمَن قَبلَکُم من یوتی باالمنشار فنیشر من مفرقٍ رأ سه إلی أخمص قدمیه ما یَصُدَهُ ذلک عَن دینه»
«در امتهای قبل از شما بودند کسانی که از فرق سرشان تا پشت پاهایشان با اره نصف میشدند اما این عذاب و شکنجه هیچگاه او را از دینش باز نمیداشت.»
اما روی سخن من با آن دسته از مسلمانانی است که نمیدانند اگر در چنین شرایطی قرار گرفتند چه کار باید بکنند و نمیدانند که تقدیر خداوند او را در چه آزمایشاتی قرار میدهد، پس در این گونه موارد یا ثابت قدم میماند و یا شکست میخورد و سستی به او روی میآورد. روایت است که : «شایسته نیست که انسان مومن خود را ذلیل کند و بلایی را به جان بخرد که طاقت تحمل آن را ندارد». به همین خاطر است که از آرزوی مقابله با دشمن نهی شده است.
و پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: «فَإِذَا لَقِيتُمُوهُمْ فَاصْبِرُوا»
«اگر در مقابل دشمن قرار گرفتید و آمادهی پیکار شدید صبر پیشه کنید و استقامت بورزید.»
و امام بخاری رحمه الله در کتابش بابی را به عنوان باب «فرار از فتنهها جزء دین است» قرار داده است. و این، میدان صحیح برای تطبیق این توجیهات شرعی است بر خلاف کسی که برای ترک جهاد به فرار از فتنه استناد میکند. و مشخص است که پیامبر صلی الله علیه وسلم و اصحابش رضی الله عنهم خودشان را در معرض بلا و فتنه قرار نمیدادند و با این وجود از جهاد در راه خدا باز نایستادند و به خود سستی راه ندادند بلکه پیامبر علیه الصلاة والسلام میفرماید: «لولا أن أشق على المسلمين ما قعدت خلاف سرية»
«اگر بر مسلمین گران نیاید، هرگز از پشت یک سریه (که در راه خدا جل جلاله جهاد میکند،) نمینشستم.»
نه پیامبر، نه یارانش و نه مسلمانان در طول تاریخ به بهانه ترس از اسارت، جهاد را ترک نکردهاند با وجود اینکه آنها میدانستند که جهاد اغلب اوقات خالی از اسارت نیست و خبیب بن عدی رضی الله عنه اسیر شد. و همانا موضعگیری صحیح در برابر اسارت، صبر اسیر و سعی و تلاش برادرانش برای آزادی اوست. و در عصر ما بسیاری از اسرای مجاهد بوسیله روشهای مختلف آزاد شدهاند از جمله آنچه که برای مجاهدان در بوسنی روی داد و با به اسارت گرفتن وزیر دفاع کروات و مبادله او، اسرای مسلمان را آزاد کردند و در روسیه و دیگر مناطق میتوان با پرداخت پول به افسران روسی، اسیران را آزاد نمود. و هر کس که از خدا بترسد، خداوند متعال امور و کار و بار او را آسان میکند.
و دعا برای آزادی زندانیان و اُسرا حق بزرگی است بر گردن هر مسلمان که همانا روشی مفید است، بویژه هنگامی که از آزاد کردن این اسرا عاجز و ناتوان باشیم .. زیرا خداوند با این دعاها اسبابی را فراهم مینماید که باعث میشود مومنان زیادی از بند اسارت آزاد شوند. همانطور که در زندان ابوغریب در بغداد بیش از ۳۰۰ زندانی آزاد شدند، فقط به خاطر اینکه آمریکا تلاش کرد با این کار جرائم مرتکب شده در حق زندانیان را پرده پوشی کند ..
برای کسانی که در این زندان باقی ماندهاند از خداوند متعال خواهانیم که تمامی آنها و تمامی زندانیان مسلمان را در هر جا که هستند آزاد کند و از خداوند میخواهیم که انیس وحشت آنها و حافظ اسرارشان و مشکلگشای مشکلاتشان و حافظ دین و عقل و اعضای آنها باشد. آمین
اگر مجاهد راه خدا اسیر شد، پس از آنکه آنچه بر دوش او بود را ادا کرد، خداوند متعال اجر و پاداش او را خواهد داد. اما بیچاره حقیقی کسی است که گناهانش او را اسیر خود کردهاند و از زمرهی نشستگان از جهاد گشته و نه جهاد میکند و نه مجاهدی را مجهز میگرداند و نه جانشین شایستهای برای مجاهد در اهلش میشود! از خداوند متعال بخشش و سلامتی در دین را در دنیا و آخرت خواهانیم.
«مجله نداء جهاد شماره ۱۷»