تروریسم و خوارج در ادبیات اسلامی و خوارج به عنوان یک برچسپ ، فحش و ترور شخصیت ( قسمت سوم )
کاتب : شیخ ابوحمزه المهاجر هورامی
چنانکه می دانیم در میان فراموشی ، خطاء و انسان رابطه ی متلازمی وجود دارد ؛ به گونه ای که می توان گفت که فراموشی و خطاء جزئی از سرشت انسان محسوب می گردد . به همین دلیل قانون شریعت الله نیز خطاکاران و کسانی که ، حتی ، دچار گناه و عصیان می گردند را از خود نرانده است ، بلکه در ابتدا آنان را از سرانجام کارشان باخبر نموده و به بازگشت به قانون الله و توبه تشویق می نماید ، و چنانکه نپذیرفتند ، حد و جزای خاصی را برایشان در نظر گرفته ، تا با دور نمودن شر آنان از دیگران و با پاک نمودن مسلمین در دنیا ، اسباب زندگی سعادتمند بندگان الله فراهم گردد .
در سیره ی رسول الله صلی الله علیه و سلم مشاهده می کنیم که شخص خطاکار و یا گناهکاری جهت تحکیم قانون شریعت الله نزدش می آمد که گاه او را نصیحت می نمود و دیگری جهت اجرای قانون شریعت الله می آمد و رسول الله صلی الله علیه و سلم امر می نمود که حد بر وی اجرا گردد و یا شخص دیگری جهت اجرای قانون شریعت و پاک شدن از گناه نزدش می آمد و رسول الله صلی الله علیه و سلم او را به توبه و رهانمودن اشتباهی که کرده و بازگشت به قانون شریعت الله دعوت می نمود ، در واقع هر کس به تناسب خطاء و گناهی که مرتکب می گردید شامل حکم ویژه ای در قانون شریعت می گردید .
چیزی که به تواتر در سیره و تاریخ زندگانی رسول الله صلی الله علیه و سلم به ثبت رسیده است اینکه ، ایشان هرگز با خطاکاران و عاصیان به گونه ای برخورد نمی کرد که این اشخاص مجرم از دایره ی اسلام خارج شده و مرتد گشته اند ، و راهکارهای برگشت به قانون شرعیت و مطیع قانون شریعت شدن و حتی حدودی که در مورد این دسته از مسلمین به اجرا درآمده است نشان از مرتد بودن خطاکاران و مرتکبین معاصی نمی باشد . زمانی که شخص خطاکار دچار اشتباهی گشته و با توبه به راه راست باز می گردد و یا هنگاهی که شخص دزد دستش قطع گشته ، و مشروب خور تازیانه می خورد و یا حد بر زناکار اجرا می گرد ؛ اگر قرار بود گناهان کبیره کفر اکبر محسوب گردند ، پس شخص باید به قتل می رسید .