حزب سکولار کارگران کوردستان (پ.ک.ک) داشتن قرآن و تلاوت آن در مناطق تحت حاکمیت خود در سوریه را ممنوع کرد

حزب سکولار کارگران کوردستان (پ.ک.ک) داشتن قرآن و تلاوت آن در مناطق تحت حاکمیت خود در سوریه را ممنوع کرد

به قلم: سپنجی(پاوه)

  • زمانی که حزب سکولار کارگران اوجالان به نماز و اذان و ام المومنین و دختر رسول الله صلی الله علیه وسلم توهین کرد و مسلمین و بخصوص کوردها سکوت کردند
  • زمانی که حزب سکولار کارگران کوردستان به مساجد توهین کرد و دختران هرزه و پسران فاسد آن در مساجد به انواع کفر گویی ها پرداختند و مسلمین و بخصوص ملاهای خائن و دین فروش کورد سکوت کردند
  • زمانی که حزب سکولار کارگران کوردستان گرفتن عید فطر و قربان را ممنوع کرد و همه سکوت کردند
  • زمانی که حزب سکولار کارگران اوجالان ازدواج سفید میان دختران هرزه و فاحشه اش با سربازان و سایر مردم را آزاد کرد و همه سکوت کردند
  • زمانی که حزب سکولار کارگران پکک هم جنس بازی را آزاد کرد و حتی نظامیان آن برای چنین لجن و کثافتی تبلیغ کردند و همه سکوت کردند
  • زمانی که حزب سکولار پ.ک.ک مساجد را تبدیل به کلیسا کرده و مردم را به مسیحیت دعوت کردند و همه سکوت کردند
  • و….

اینبار حزب سکولار پکک در مناطق تحت حاکمیت خودش حمل قرآن و خواندن قرآن را ممنوع کرد و قطعا و مثل همیشه نه تنها احزاب به ظاهر اسلامگرا بلکه ملاهای خائن و دین فروش هم به بهانه های نژادگرایی سکوت خواهند کرد.

پ.ی.د شاخه سوری پ.ک.ک اعلام کرده است با افرادی که ازین دستور سرپیچی کنند برخورد می شود.

پ.ک.ک که به عنوان فاحشه های سیاسی شناخته شده است که هر چند وقت توسط دیگران دست به دست می شود هم اکنون به صورت واگنرهای آمریکا در سوریه در آمده است و با رها کردن مناطق کورد نشین عفرین تا کوبانی برای مزدوران ترکیه خودش در مناطق عرب نشین به محافظت از چاههای نفتی مشغول است که آمریکا در حال دزدی نفت آنهاست و روزی نیست چند تفر از این کوردهای فریب خورده را در راه اهداف دشمنان کورد قربانی نکند.

ملتی که اینگونه در برابر خائنین به دین و ملت سکوت می کند و انر به معروف و نهی از منکر ننی کند باید بهایش را پرداخت کند.

بیانیه های ساختگی اغتشاشگران درکوردستان ایران: از خود بافتن و به نام مردم صحبت کردن

بیانیه های ساختگی اغتشاشگران درکوردستان ایران: از خود بافتن و به نام مردم صحبت کردن

به قلم: شاهو سنه ای

اخیراً در فضای مجازی شاهد بیانیه هایی مثلاً از سوی مردم سقز یا بوکان یا مهاباد یا مریوان و… برای اغتشاش و ریختن به خیابانها و یا اعتصاب اجباری هستیم.

هر انسان عاقل خارج نشینی می داند که این بیانیه ها توسط یکی دو نفر اکثراً خارج نشنین نوشته و نشر شده و هیچ پایگاه مردمی ندارد؛ مردم این شهرها نیز که چنین بیانیه هائی به زبان آنها صادر شده است می دانند که اینها تماماً دروغ و فریب است، چون اینها چنین سخنانی نگفته اند و حتی از وجود چنین بیانیه هائی بی خبر هستند.

البته این سیاست از خود بافتن و به نام مردم صحبت کردن در میان احزاب و گروههای مختلف سکولار و حتی در میان مولوی ها و مُلاهای رسانه ای امری طبیعی وعادی است.

این احزاب سکولار که خودشان چندین حزب مختلف سکولاریستی و حتی ضد هم هستند که سابقه ی جنگ و درگیری مسلحانه و یا حداقل سابقه ی جنگ روانی و سرد با هم را دارند هر گاه می خواهند صحبت کنند نمی گویند ما از طرف حزب خودمان صحبت می کنیم و یا نماینده ی طرفداران حزب خودمان در فلان شهر یا روستا هستیم بلکه می گویند ما از سوی قوم مثلاً کورد یا بلوچ و یا حتی از سوی مردم ایران صحبت می کنیم و خواست خودشان را هم خواست قوم بلوچ یا کورد یا عرب و یا مردم ایران معرفی می کنند!

اوایل انقلاب اسلامی ۵۷ نیز که کوردهای مسلمان به همراه حکومت مرکزی با این احزاب سکولار وارد جنگ شده بودند این احزاب سکولار نمی گفتند که مثلاً این کوردها به همراه حکومت مرکزی با حزب ما وارد جنگ شده اند بلکه داد و فریادشان بلند بود که ای هاوار اینها با کورد وارد جنگ شده اند! یعنی جنگ با حزب خودشان را مساوی با جنگ با قوم کورد می دانستند! در حالی که در میان همین قوم کورد دهها حزب سکولار مخالف این حزب و دهها جریان اسلامی مخالف این حزب وجود داشته و دارند و هر حزب و جریانی تنها نماینده ی خودش است نه نماینده ی مردم کورد که حمله ی به آن حمله ی به قوم کورد تلقی شود و یا در چنان جایگاهی قرار بگیرد که از سوی قوم کورد صحبت کند.

بیانیه هائی هم که این روزها در فضای مجازی معلوم الحالی به نام شهرهای مختلف کوردستان در حال نشر هستند تماماً توسط یکی دو نفر و حتی گفته می شود توسط یک نفرخارج نشین نوشته شده اند و ربطی به مردم فلان شهر یا روستا و محل ندارد؛ و هدف اصلی اینها این است که در این زمان یأس و ناامیدی که در آن افتاده اند نشان دهند مثلاً مردم فلان شهر یا روستا و محله هم مسیر آنها در تولید اغتشاش یا خواهان اعتصاب عمومی و پاسخ مثبت دادن به احزاب سکولار در حال انقراض هستند که با خلع سلاح شدن آنها به تدریج به تاریخ پیوسته و فسیل می شوند. 

پس این حق ماست که بپرسیم: این بیانیه های مجازی را ما کجا نوشته ایم و این سخنان را ما کجا گفته ایم که خودمان هم از آن بی خبر هستیم؟

سکولار یعنی دروغگوی بی حیایی که از هر وسیله ی پلیدی جهت رسیدن به اهدافش استفاده می کند؛ پس فریب نخورید.

ایران احزاب سکولار و مسلح کورد کمپ نشین در شمال عراق را خرید یا…؟

ایران احزاب سکولار کورد کمپ نشین در شمال عراق را خرید یا…؟

به قلم: ابوعبدالله جاف جوانرو

ایران از همان ابتدا تا کنون به سبکهای مختلفی احزاب سکولار کورد مخالف خودش را در شمال عراق مدیریت کرده است، البته هم از قدرت پول استفاده کرده و هم از بازوی اسلحه و زور.

زمانی که این احزاب سکولار در قندیل بودند از کانال اتحادیه میهنی جلال طالبانی(یەکیتی) و حزب دمکرات بارزانی (پارتی) آنها را با صرف مبالغی، پائین کشید و این احزاب سکولار را با حقوقی ماهیانه اردوگاه نشین و به اصطلاح کوردهای عراقی «فاصولیاخور» یا لوبیا خور کرد.

این احزاب سکولار که برده ی پول هستند و برای هر کسی که به آنها پولی بدهد دُم تکان می دهند به این شکل زندگی گندیده و عمر تلف کن خود را در اردوگاهها شروع کردند.

بعد از سه سال طرفداران داخلی این احزاب سکولار متوجه شدند که این احزاب در عوض گرفتن چنین مبالغ و حقوق ماهیانه ای از کوههای قندیل پائین آمده اند؛ اما در مرحله ی دوم، ایران قصد دارد این احزاب سکولار را خلع سلاح کند و همان سناریویی که برای دارودسته ی رجوی پیاده کرد در مورد این احزاب سکولار کورد هم پیاده کند و اینها را خوراک دم توپ حشد شعبی قرار دهد؛ البته باز با صرف هزینه هائی مختصر آنهم از کانال خائنی سکولار چون بارزانی و حکومت حاکم بر عراق که رئیس جمهور آنهم از کوردهای سکولار است.

ممکن است عده ای از طرفداران این احزاب سکولار در کمال یاس و ناامیدی چنین حقایقی را نپذیرند و همچنان در توهم رسانه ای و فضای مجازی به سر برند اما فضای حقیقی و واقعی در نهایت این حقایق را به آنها می قبولاند هر چند ممکن است برای کم هوشها و فریب خورده ها مثل گذشته سه سال طول بکشد یا بیشتر یا کمتر.

اینها همان احزاب خائن و مزدور سکولاری هستند که عده ای به آنها دل بسته بودند!

حکومت سکولار کوردها در شمال عراق: علت دستگیری توهین کننده به مرجعیت شیعه عراق و آزادی توهین کننده های به الله و اسلام و پیامبر و تمام بزرگان اهل سنت

حکومت سکولار کوردها در شمال عراق: علت دستگیری توهین کننده به مرجعیت شیعه عراق و آزادی توهین کننده های به الله و اسلام و پیامبر و تمام بزرگان اهل سنت

به قلم : کیوان مریوانی

سالهاست که در اقلیم شمال عراق که دو حزب سکولار حزب دمکرات کردستان عراق به مرکزیت اربیل (هولیر) و حزب سکولار اتحادیه ی میهنی کردستان به مرکزیت سلیمانیه  حاکم هستند.

در طی این چند هه حاکمیت هر آنچه توهین و فحاشی بوده به اسلام و قرآن و شخصیتهای مختلف اهل سنت کرده اند و در این زمینه کسانی چون مریوان حلبچه ای با نوشتن کتابهایی بدتر از کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی و افراد دیگری در رسانه های رسمی این احزاب و فضای مجازی و روزانامه ها هر آنچه از توهین و فحاشی از دستشان برآمده کوتاهی نکرده اند.

در کنار این باز همه دیدیم که آمریکا در ماه رمضان پرچم همجنس بازها را رد سفارت خود برافراشته کرد و رژیم صهیونیستی هم اقلیم شمال عراق را تبدیل به یکی از پایگاههای جاسوسی خود کرده است و آمریکا نیز چندین پایگاه  نظامی ساخته و عملاً این اقلیم را به اشغال نظامی خود در آورده است.

در تمام این موارد شما هرگز شاهد حتی یک تذکر ساده از سوی این احزاب سکولار به این فحاشان و توهین کننده های به اسلام و قرآن و اصحاب و سایر شخصیتهای مورد پذیرش اهل سنت نبوده اید اما به ناگاه متوجه شدیم که به دلیل بی احترامی ساده ی لفظی به یکی از مراجع شیعه توسط دکتر نایف کوردستانی، حکومت اقلیم کردستان دستور بازداشت این دکتر را صادر کرد!!

همه می پرسیدند علت چیست؟

علت تنها در قدرت نظامی شیعیان عراق نهفته است که کوردهای ذلیل شده ی اهل سنت که به شعارهای نژادی که از آلت تناسلی پدرانشان به آنها رسیده دلخوش شده اند و فاقد هر گونه قدرت نظامی و حتی فاقد هر گونه قدرت بازدارندگی اجتماعی و مردمی در برابر این توهین کننده های فحاش هستند.

این سرنوشت ملتی است که حکم کردن بر اساس قانون شریعت الله را رها کرده و تسلیم قوانین کفری سکولاریستی و تسلیم اشغالگران حاکم بر سرزمینش شده است.

چه زیبا گفته اند: إنَّا كنَّا أذلَّ قوم، فأعزَّنا الله بالإسلام، فمهما نطلب العِزَّة بغير ما أعزَّنا الله به أذلَّنا الله.[۱]

ما جزو ذلیلترین اقوام بودیم ، پس الله با اسلام به ما عزت داد، هرگاه عزت را در چیزی غیر از آنچه الله به وسله ی آن به ما عزت داده جستجو و طلب کنیم، الله ما را ذلیل می کند.

این سرنوشت قومی دلیل شده است که به جای قوانین شریعت الله به عنوان عامل هویت بخش مسائل نژادی را مطرح می کند که از طریق آلت تناسلی پدرانشان به آنها رسیده است. چه جایگزینی و معامله ی خفت بار و کثیفی انجام داده اند.

پس از این قوم انتظاری غیر از ذلت و فساد بیشتر نداشته باشید مادام که توبه نکرده اند و بر علیه این مفسدین وارد جهاد نشده اند.


[۱] رواه الحاكم (۱/۱۳۰)، وصحَّحه الألباني في (سلسلة الأحاديث الصَّحيحة) (۱/۱۱۷)

حزب سکولار پژاک و سایر مزدوران اوجالان تا چه اندازه می توانند دروغگو باشند که….

پژاک و سایر مزدوران اوجالان تا چه اندازه می توانند دروغگو باشند که….

به قلم: مسعود سنه ای

حزب کارگران اوجالان (پ.ک.ک) که با پول ناشی از خرید و فروش مواد مخدر پروبال گرفت و با کمک افرادی چون صدام حسین که اردوگاه مخمور را در اختیارشان قرار داد و از حمایتهای بی دریغ روسیه و متحدینش در مخالفت با ترکیه از اعضای ناتو برخوردار بود به عنوان قدرتی محلی در میان کوردها جهت جنگ با جماعتهای اسلامی کورد مثل حزب الله کوردستان ترکیه و سایر احزاب سکولار مخالفش توانست موجودیت خود را حفظ کند.

این حزب سکولار و مزدور هم اکنون تبدیل به واگنرهای آمریکا شده است که با رها کردن مناطق کورد نشین شمال سوریه چون عفرین و غیره برای ترکیه، صدها کیلومتر آنطرفتر که حتی یک روستای کورد وجود ندارد که بهانه ای برای دفاع از کورد داشته باشد تبدیل به نگهبانی برای چاههای نفت آمریکا در مناطق عرب نشین شده است که روزانه چندین نفر از آنها توسط همین عربها به شیوه های مختلفی کشته می شوند به اصطلاح همچون آن عجوزه ی داستان مولوی بلخی که کدو را ندید و توسط الاغی به فنا رفت، شهید راه آمریکا و منافع آمریکا می شوند.

این مزدوران اسم تمام این خیانتها و واگنربازی ها را گذاشته است دفاع از مردم کورد؛ البته با شعار حاکمیت کنفدرالیسم دموکراتیک، در حالی که در عمل بدترین مدل و نوع دیکتاتوری به سبک کره ی شمالی را بر مردم تحمیل کرده اند.

با آنکه هیچ یک از اعضای حکومتی توسط مردم انتخاب نشده اند و تمام احزاب مخالف خود را نیز جارو و سرکوب کرده اند و رسانه ها نیز تماماً به مدح و ستایش آنها و بت آنها «اوجالان» و جامعه ای سوسیالیستی و خودمدیریتی و غیره گنده گوئی و غوغاسالاری می کنند  و زیر پوست این سروصداها، همه ی دنیا شاهد خفقانی به سبک کمونیستها در میان مردم است اما باز می بینیم که برای رسانه های خارجی و بخصوص رسانه هایی که بر افکار کوردهای ایران کار می کنند می خواهند چنین نشان دهند که آزادیخواه و … هستند!

احزاب سکولار دیگر هم به شیوه ی مشکوکی در برابر اینهمه دیکتاتوری این حزب سکولار سکوتی خائنانه کرده اند چون خود اینها هم از همان آبشخور سکولاریستی تغذیه می شوند و به نحوی خواهان چنین جامعه ای سکولار – سوسیالیستی خیالی اما در عین حال دیکتاتور و پر از فقر و فساد و جنایتی هستند که هم اکنون مزدوران اوجالان برای بخشهایی از کوردها و عربهای شمال شرق سوریه به ارمغان آورده اند.

البته شما در هیچ یک از تجمعات طرفدارن این احزاب سکولار کوردستان و یا در هیچ یک از گروههای مجازی این طرفداران احزاب سکولار هم هرگز ندیده و نشنیده اید که دیکتاتوری و تک حزبی بودن پ.ک.ک و عدم پذیرش هیچ حزبی غیر از خودش و آنهمه فقر و محرومیتی که بر مردم کورد سوریه تحمیل کرده و در مورد آنهمه خیانت و تجارت با خون و ناموس کوردهای سوریه در خدمت به دشمنان ملت کورد چیزی بگویند!

برای شناخت این احزاب سکولار نیازی به تاریخ نیست، فقط کافی است اینهمه تبلیغات و شعارهای دروغین و نقش بازی کردنهای آنها را کنار بزنی و واقعیت کنونی آنها و مسائل پشت صحنه ی آنها را ببینی تا به عمق فساد و گندابی که تولید کرده اند پی ببری.

لطفاً به شعارهای دروغین این احزاب سکولار اهمیت ندهید؛ اینها فقط شعار هستند و مزدوری و خیانت و دروغ و تحریک افکار عمومی مردم و  تولید اغتشاش و به کشتن دادن جوانان مردم در راه اهداف اربابان خارجی خود.

آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی کوردهای سکولار فاصولیاخور ایرانی در اردوگاههای نظامی را باز فروختند

آمریکا و ناتو و رژیم صهیونیستی کوردهای سکولار فاصولیاخور ایرانی در اردوگاههای نظامی را باز فروختند

به قلم: کیوان مریوانی

همه ی دنیا با چشم سر دید که آمریکا و ناتو تنها چند روز کوردهای سکولار بارزانی و طالبانی عراقی را در برابر حشد شعبی رها کردند که در نهایت منجر به فرار کوردهای سکولار از ۵۱درصد از سرزمینهای تحت حاکمیتشان شد و کرکوک که به آن می گفتند قدس ماست را رد عرض چند ساعت واگذار کردند.

به همین شکل در مناطق کورد و عرب نشین شمال سوریه هم کوردهای سکولار حزب کارگران اوجالان که آنهمه سروصدا به پا کرده بودند توسط آمریکا به مدت چند ساعت رها شدند و دیدیم که حکومت سکولار ترکیه از عفرین تا سریکانی ( راس العین) و حتی کوبانی پیش رفتند و مزدوران اوجالان که فعلا در اجاره ی آمریکا هستند پا به فرار گذاشتند.

این موشمرگها تنها با پشتوانه ی قدرتهای خارجی عددی هستند آنهم برای ملت مظلوم خودشان و یا پس از نابودی مناطق عرب نشین توسط هواپیماهای دشمنان بروند و چند عکس بگیرند و زخمی ها و … را جمع کنند.

کوردهای سکولار ایرانی هم همین گونه بودند و تنها با حمایتها و پشتوانه ی صدام حسین توانستند چند سالی به دین و ملت خود خیانت کنند و وطن فروشی کنند، بعد از آتش بس صدام حسین اینها نیز عملاً در اردوگاههای نظامی خود به فاصولیا (لوبیا) خوری مشغول شدند و هر از چند گاهی در میان کوردهای اهل سنت ایران و نیروهای مسلح ایران ترورهایی انجام می دادند.

هم اکنون که دارالاسلام ایران به مهلت تعیین شده جهت نابودی اینها نزدیک شده است، این مزدوران دچار شک عجیبی شدند! این خائنین به قدرت نظامی آمریکا و پایگاههای متعدد آمریکا در اقلیم کوردستان و خائنینی چون بارزانی ها و طالبانی ها دل بسته بودند، اما در کمال ناامیدی متوجه شده اند که آمریکا و حکومت کارتونی بارزانی ها هم آنها را واگذار کرده است.

در سفر پاول طالبانی پسر جلال طالبانی به دارالاسلام ایران فاش شد که سنتکام طی تلکسی به جول فاول فرمانده نیروهای ائتلاف آمریکایی در عراق، در ۲۰ اگوست اعلام کرده طی توافق آزادسازی زندانیان امریکایی در ایران، خلع سلاح و دپوی احزاب کردی ایران در نزدیکی بغداد به سبک مجاهدین در اردوگاهی مانند الرمادی از نظر آمریکا مشکلی ندارد، مشروط به آنکه این موضع تا ۲۲ سپتامبر علنی نشود. تا آن زمان فقط دو کمپ مرزی گروهکهای شبه نظامی تخلیه شود. پس از آن هر اقدام ایران مانعی ندارد…این مطلب به دولت مرکزی و اقلیم کردستان اعلام شود.اما کنسولگری اربیل جلسه ای با گروهکهای کردی ایران برگزار و اعلام نماید آمریکا همچنان حامی آنها خواهد بود و موضع آمریکا برای آنها فاش نشود!

به این شکل آمریکا تمام اعضای این ۶حزب سکولار فاصولیا خور کورد ایرانی با خانواده هایشان را در برابر چند زندانی خودش به ایران فروخت؛ و به درخواستها و التماسها و دست به دامن شدنهای این احزاب و بخصوص حزب دمکرات کوردستان ایران توجه نکرد و ثابت کرد کل موجودیت این احزاب سکولار مزدوری که به دین و ملتشان خیانت کرده و در اختیارش قرار گرفته اند به اندازه ی چند شهروند خودش ارزش ندارند.

خائن، خائن است؛ خائن برای اربابش مثل دستمال توالت است و بعد از انجام کارش آنرا دور می اندازد و برای مردمش مثل غده ی چرکین و سرطانی است که به هر قیمتی باید نابودش کرد.

احزاب سکولار کمپ نشین و فاصولیاخور کُرد ایرانی در مسیر دارودسته ی رجوی

احزاب سکولار کمپ نشین و فاصولیاخور کُرد ایرانی در مسیر دارودسته ی رجوی

به قلم: کیوان مریوانی

اگر به تاریخ احزاب سکولار در سرزمینهای اسلامی و بخصوص در میان کوردها نگاه کنیم به دلیل بیگانه بودن با عقاید و فرهنگ اسلامی مردم و در کل به دلیل بی ریشه بودن متوجه یک ویژگی مشترک در میان آنها می شویم: وابستگی به قدرتهای سکولاریستی جهانی و منطقه ای جهت حفظ بقاء و جنگ با مردم مسلمان خودشان.

اولین حزب سکولار در میان کُردها توسط شخصی به نام قاضی محمد گرجستانی الاصل در شهر مهاباد و به دستور استالین گرجستانی الاصل رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق درست شد.

قبلاً کوردها جهت مبارزه با پهلوی های سکولار جماعتی اسلامی تحت عنوان جمعیت احیای کُردستان یا جمعیت احیای کُرد (به کُردی: کۆمه‌ڵه‌ی ژیانه‌وه‌ی کوردستان) با نام مخفف «ک.ژ.ک» یا «ژِ.کاف» با زیر بنای عقاید اسلامی و قرآن محوری داشتند که توسط جریان نفوذی کمونیستی و وابسته ی به شوروی قاضی محمد نابود شد، کاری که نه رژیم پهلوی توانست انجام بدهد و نه اشغالگران انگلیسی و روسی در منطقه.

اما جالب است بدانید که همین قاضی محمد که قبلاً نوکر شاه پهلوی و رئیس سازمان شیر و خورشید در مهاباد و بعدها جهت تحمیل خودش بر مردم مسلمان نوکر شوروی ها شد به دنبال توافق حکومت سکولار پهلوی ها با شوروی ها فروخته شد و بعد از عقب‌نشینی ارتش شوروی از خاک ایران قاضی محمد تنها ماند و چون توسط علمای منطقه مثل مُلاخلیل تکفیر شده بود و پایگاه مردمی هم نداشتند در کمال تنهائی توسط دادگاه محلی به اتهام مزدوری برای ارتش اشغالگر شوروی محکوم و در میدان چوارچرا شهر مهاباد اعدام شد.

به دنبال آن، اعضای برجسته ی این حزب یا مثل قاسملو در حزب کمونیستی توده ایران عضو شدند و بعدها کارمند رژیم سکولار و بعثی صدام حسین شدند و یا در ابتدای انقلاب ۱۳۵۷ ایران در احزاب چپ و کمونیستی بومی و غیر بومی عضو شدند و در نهایت همگی با پس زمینه هایی از سوسیالیسم و حکومت کارگری و … به دامان صدام حسین سکولار رفتند و همگی تا زمانی که صدام حسین بر علیه ایران جنگید آنها هم بر علیه خاک و وطن و مردم خود در کنار این اشغالگر بیگانه جنگیدند.

بعد از نابودی صدام حسین اینها اربابان جدیدی برای ضدیت با ایران و مردم مسلمان کُرد پیدا کردند از آمریکا و انگلیس و سایر اعضای ناتو بگیر تا رژیم فاسد آل سعود و ترکیه و غیره، اما عمر مزدور و کارائی مزدور تا جائی است که برای اربابانش سودی داشته باشد و زمانی که کار اربابان تمام شد به شیوه های مختلفی یا مورد معامله قرار می گیرد یا مثل دستمال توالت دور ریخته می شود تا هر چه برسرش می آید بیاید.

نمونه ی بزرگتر از این احزاب سکولار و دست نشانده ی کُرستان ایران که در میان کُردهای عراقی به فاصولیاخور (لوبیاخور) مشهور شده اند دارودسته ی سکولار رجوی است که با آنهمه دبدبه و کبکبه و سروصدا و با آنهمه مزدوری برای صدام حسین و تمام دشمنان ملت ایران ابتدا در کمپهای اشرف در عراق مورد حمله قرار گرفت و بعد به غرب عراق در مرز اردن فراری داده شدند و در مرحله ی سوم کلاً از عراق دور ریخته شدند، هم اکنون احزاب سکولار و تماماً مزدور و خائن کُردستان ایران هم در پی توافقات امنیتی حکومت دست نشانده و فاسد بارزانی و حکومت عراق و تهران در همین مسیر قرار گرفته اند.

بگذار بار دیگر، این خائنین برای کم هوشترین فرد جامعه درس عبرتی باشند که بدانند این سرانجام حتمی تمام افرادی است که به دین و خاک و ناموسش برای خدمت به بیگانگان دچار خیانت می شوند و به تحریکات دشمنان ملت به منافع ملت خود ضربه می زنند.

اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۳)

اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۳)

به قلم: ابوسلیمان هورامی

این داستان سرائی و مشابه کردن خودش ادامه دارد تا به پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم می رسد و می گوید:

  •  زندگینامە محمد مرا متأثر می ساخت، شخصیت محمد سوالات بزرگی را در ذهنم درست می کرد. زیرا من نیز در کوە و غار زندگی می کردم، فکر می کردم رفتار من و او بە هم شباهت دارد، شباهتهایی را در رفتارهایمان می دیدم.[۱]
  • انقلابهای بزرگ در میان شرایط پیشرفتە تمدنی روی نمی دهند. آنها کە از وضعیت خویش راضی هستند نیازی بە انقلاب ندارند. حتی وقتی بە ظهور اسلام کە از نزدیک آن را می شناسیم می نگریم، می بینیم کە شخص بدوی صحرایی بسیار از عصر خویش دور بودە و چنان در وضعیت غیر انسانی بسر می برد کە می تواند انسانهایی را کە نمی شناسد زندە بگور کند. اوج گیری پیغمبر تنها در میان این انسانهای پست می تواند معنا یافتە و بە وجود بیاید. [۲]

اوجلان می خواهد نشان دهد که کوردها قبل از تشکیل پ.ک.ک و آمدن او ملتی گندیده و مرده و عقب مانده و حتی وحشی بودند و چیزی بودند مثل عربهای زمان جاهلیت و قبل از آمدن پیامبر خاتم صلی الله علیه وسلم و خودش بود که این کوردهای وحشی و گندیده را با دینش زنده کرد و… اوجلان می گوید:

  • عظمت محمد بە چە چیزی بستگی دارد؟ بە جوابگویی او با فکری پیشرفتە و معنویتی عظیم در مرحلەای کە شرایط بسیار خشن و ابتدایی اجتماعی وجود داشت، مرتبط میشود، با جمع اوری ماندەهای دینی و یکی ساختن آن با قرآن، بە شکل پیشرفتەتری آنها را ارائە میدهد. بدین شیوە انفجار عظیم اسلامی روی میدهد. شرایط مادی آن زمان اعراب بسیار عقب ماندە بودە و با فکر نیز بیگانە بودند. بدین شیوە انسانیت بە سهولت در راە منافعی پیش پا افتادە فدا می گردید. ظهور محمد، چارە این اوضاع بود.[۳]
  • اوضاع عینی کردستان نیز تا حدودی با آن شباهت دارد. سیستمی کاملا حیوانی وجود دارد. از طریق مدیریتی حیوان گونە از بالا، آنانکە در پایین قرار دارند بە حیوان تبدیل می شوند.[۴]

 یعنی کوردهای قبل از اوجلان و حزب کمونیستی پ.ک.ک مثل عربهای زمان جاهلیت بودند ! و در جای دیگری در تشابه بیشتر کوردهای قبل از خودش با عربهای مشرک دوران جاهلی، کوردها را پیکر مردگانی متعفن و در حداقل انسانیت و وحشی و… معرفی کرده و  می گوید:

  •  کورد خلقی بی سر بود، یعنی رهبریت نداشت. پیکری بدون سر بود. توان ایفای نقش سر و مغز برای آنها بسیار صعب است. پیکر کرد همچون پیکر مردگانی بود کە برای تشریح از آن استفادە می کردند، پیکری متعفن بود. ببینید بە سخن آمدە و امروز دارای مغز است. تمامی اینها بە نوعی بیانگر واقعیت پ.ک.ک است.[۵]
  • این خلق بە نقطە حداقل انسانیت در دنیا سقوط کردە است و گویا این کافی نبودە، پس از آن خود را انکار نمودە و در این کار یک زندگی وخیمتر از دشمنان خود را دارد. بە شکل وحشی از قبول خویش بە مثابە یک ارزش دور شدە و یا دور افتادە شدە است.[۶]

اوجلان حتی کار را به جایی می رساند که غیر خودش و پ.ک.ک را غلط و منفور و مثل یک مجرم می داند که باید محکامه و کشته و نابود شود و می گوید: سالهاست کە در پ.ک.ک با تلاشی کە هیچ جنبشی آن را انجام ندادە، میخواهم اصلاح انسان از راە انتقادی را کارایی بخشم. در همین جا این را نیز بگویم کە زندگی غیر پ.ک.کەای را تماما باید محاکمە نمود.

زندگی ملی و اجتماعی ما غیر از پ.ک.ک منفور است، قابل محاکمە بودە و همانند زندگی کردن یک مجرم است… زندگی بدون پ.ک.ک یعنی زندگی فاقد تاثیر پ.ک.ک حاوی جرم است. سنگین ترین کیفر هر جرم سنگین، بە فقدان حیات است… داشتن شخصیت پ.ک.ک ای در عین حال گذار از وضعیت مجرمی است، ایجاد شرایط عفو خویش از جرم سنگینی است کە دشمن بر جامعە و بنیە اجتماعی حاکم گردانیدە است. بە تناسبی کە شخصیت پ.ک.ک ای را کسب کنید، از موقعیت جرم سنگین رهایی می­یابید، حکم اعدام شما لغو می شود و خود را بە وضعیت انسان صادقی در می آورید کە بی جرم بودە، طناب اعدام را از گردن خارج کردە و از این نظر بە زندگی وارد شدە است… پ.ک.ک ای شدن اقدامی است کە شخصی در راستای انسان شدن و مورد عفو واقع گرداندن خویش انجام می دهد کە سنگین ترین جرمها را مرتکب شدە و خواهان بخشش است.[۷]

آرزوی پیامبر شدن آنهم با چنین رویکردی آرزوی اوجالان این مسیلمه ی کذاب میان کوردهاست و خیال می کند مثل سلطان سهاک (اسحاق) بنیانگذار شیطان پرستان ملک طاووسی علی اللهی ها یا مثل شیخ عدی بنیانگذار شیطان پرستان یزیدی یا مثل بنیانگذاران علوی های ترکیه و آغا خان اسماعیلی و… می توان برای خودش پیروانی جذب کند آنهم با عقیاد آتئیستی و کمونیستی در میان ملتی که خصلتاً اسلامگرا هستند و همه ی دجالها با تفسیر غلط از اسلام توانسته اند این فرقه های مختلف را تولید کنند نه با ماتریالیسم و سکولاریسم و دشمنی اساسی با الله و شریعتهای آسمانی !

اوجالان که قطعاً نمی تواند با این تئوریزه کردن توهم پیامبری رسماً مثل مصحفه ره ش و سرانجام و… کتاب مقدسی معرفی کند و … اما در عوض با دعوت به صلح و آشتی و برادری و… نه تنها آشفته گوئی و تضاد سخنانش آشکار می شود بلکه می خواهد خود را پیام آور این خوبی ها معرفی کند البته با تفکرات آتئیستی و ماتریالسیتی کمونیستی !

ما شاهد کشتار کوردها توسط کفار سکولار جهانی و حکام سکولار محلی در ترکیه و عراق و سوریه و ایران بوده ایم اما اوجالان در مواردی بیسار بیشتر از حکام فاسد و ظالم سکولار جهانی و محلی از کوردها کشته، با این وجود به نظر شما کدام رهبر کافر و ظالم جهانی و منطقه ای چنین بی ارزش در مورد کوردها صحبت کرده و با چنین سنگدلی و بی رحمی در مورد کوردهای مخالف خود صحبت کرده است؟

فقط تصور کنید که پیروان و مخاطبین اوجالان در چه سطحی از فهم و شعور قرار گرفته اند که اوجلان به خودش اجازه می دهد تا این اندازه پیش برود و چنین ادعاهایی داشته باشد.

به امید روزی که کوردهای مسلمان بار دیگر به خود بازگردند و با بازگشت به شریعت الله و «اهل جماعت شدن» بار دیگر عزت پایمال شده ی خود را بازیابند و از شر این لکه های چرکین سکولار نجات پیدا کنند و تاریخ خود را از ننگ این احزاب سکولار پاک کنند.


[۱] هفت روز با رهبر( وتووێژی نبیل الملحم لە گەڵ ئۆجەلان)، ص۲۶

[۲] اوجلان، فلسفە آپویستی، ج۳ ص۳۰۱

[۳] اوجلان، چگونە باید زیست، ص۸۱

[۴] اوجلان، چگونە باید زیست، ۸۲-۸۳

[۵] اوجلان، فلسفە آپویستی، ج۳ ص ۵۶-۵۷  

[۶]  همان ۳۰۵

[۷]  اوجلان، خودسازی حزبی، ج ١ و ٢، ص ۳۵-۳۶

اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۲)

اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۲)

به قلم: ابوسلیمان هورامی

اوجالان با در نظر گرفتن روایت تورات که «اور» را مکان تولد ابراهیم علیه السلام می داند می گوید اور همان اروفاست که مکان تولد اوجلان است در حالی که منابع تاریخی اور را از شهرهای کلدانیها و در عراق کنونی می دانند؛ چون ابراهیم نیای پیامبران یهودیت و نصرانیت(مسیحیت) و اسلام است اوجالان مشرک (سکولار) ماتریالیست هم می خواهد به این شکل با داستان سرائی و چسباندن خودش به ایراهیم و مبارک خواندن اورفا مکان تولدش برای دین سکولاریستی و آتئیستی خودش نوعی مشروعیت کسب کند!

به دقت به این مطالب اوجلان دقت کنید که می گوید:

  • اورفا ماکتی از جامعە موزاییکی خاور میانە است. اهمیت و جایگاە اورفا در خاور میانە همانند معنای خاور میانە در کل جهان است. موردی کە موقعیت ایفای نقش مشابە در تاریخ می نامیم همان است.[۱]
  • پ.ک.ک در اورفا، شاید هم بدون توجە عمیق و آگاهی ژرف از واقعیت آن دست بە آزمودن زد. نیت طرفداری آن از آزادی و روشنگری حقیقتی غیر قابل بحث است. انجام اولین عملیات آن نە بر ضد نهادهای جمهوریت کە بر ضد کانونهای واپسگرای فئودالی این را اثبات نماید.[۲]
  • آیا می توان با توجە بە این امر پ.ک.ک را یک جنبش معاصر ابراهیمی قلمداد نمود؟ از نظر نیت شباهتهای جالبی را نشان میدهد. یورش بە محیطهای منفور و نمرودیان کوچک تنها بنام ملی و دمکرات بودن نیست، بلکە گامی پیشرو برای جامعە بشری است.[۳]
  • چیزی کە برای پ.ک.ک و منطقە اورفا اهمیت بیشتری دارد، آغاز و یا عدم آغاز قداست معاصر شدە ابراهیم در قرن بیست و یکم است… بە راحتی میتوانم بگویم کە پ.ک.ک با نام و هویت قبلی خویش نمیتوانست در منطقە این دگردیسی را نشان بدهد  و این از نظر تاریخی بدون معنا بود.[۴]
  • در واقع قبل از سال ١٩٧٩ دولت سعی نمود تا بە هر طریقی ما را از میان بردارد. من نیز درک نمودە بودم کە با خط مشی گذشتە نمیتوان موفقیت را کسب کرد… دو راە در مقابلم قرار داشت: یا رفتن بە کوە و یا رفتن بە یکی از عرصەهای خاور میانە. بعضی از رفقا را بە کوە راهنمایی کردم. کاری را کە ابراهیم کرد، من نیز انجام دادم و بە سوی خاور میانە حرکت کردم، بطرف قدس. بە این علت است کە میگویم ابراهیم در شهری کە در آن متولد شدم یعنی اورفا ظهور کرد… نمرود و اشخاص دیگری نیز از اورفا سر بر آوردەاند، اما من آپو هستم و نمرود و اشخاص دیگر نیستم. من بر راە پیامبران حرکت کردەام در حالیکە نمرود دیکتاتور بود. سرگذشت من همچون ابراهیم خلیل است کە نمرود راە کوهستان را بر وی مسدود کرد و مجبور شد بە سمت جنوب حرکت کند. بە سرگذشت موسی در مصر نیز شباهت دارد. بە این شیوە در خاور میانە جای گرفتم. دولت بە تعقیب ما ادامە داد تا سرانجام کودتای ١٩٨٠ بە وقوع پیوست. بعد از کودتا شدت و فشار افزایش یافت. ٩٠ درصد از رفقای ما دستگیر و روانە زندان شدند. تنها با گروە کوچکی توانستیم وارد عرصە خاور میانە شویم.[۵]

در اینجا اوجلان حزب کمونیستی پ.ک.ک را همچون دینی ابراهیمی قرن بیست و بیست و یک نام می برد و می گوید من و ابراهیم هر دو در اورفا به دنیا آمده ایم و… پ.ک.ک که مکتب و دین من است در اروفا قیام کرد و اولین جنگهای ما بر علیه فئودالهای کورد بود نه حکومت تورکیه ، و همانگونه که نمرود ابراهیم را به خاورمیانه فراری داد به همین شیوه حکومت ترکیه من را به خاورمیانه فراری داد! در اینجا حکومت ترکیه نقش نمرود و خودش نقش ابراهیم را بازی می کند!

اوجلان مسلیمه ی کذاب کوردها همچنانکه ذکر شد مدعی است که در مسیر پیامبران حرکت کرده است و کسی نمی تواند ادعای او را رد کند و باید دعوتش و مکتبش و دینش که حزب کمونیست پ.ک.ک است پذیرفته شود و به آن ایمان آورده شود؛ دقت کنید باز چه می گوید:  برپایی جنبش عیسای معاصر گزیر ناپذیر است، براستی نیز شباهتی عجیب وجود دارد. حرکت اسنیهای زمان عیسی دارای ویژەگیهای نزدیک بە جنبش زحمتکشان است. یحیای تعمید دهندە بسیار شبیە بە مبلغین سوسیالیست است، جنبە جالبتر مسئلە این کە گروە اولیە تشکیل دهندە پ.ک.ک نیز حدودا ١٢ نفر است، محتملا یک یا دو جاسوس در صفوف آن وجود دارند.[۶]

در اینجا منظور از عیسی علیه السلام معاصر خود اوجالان است که باید قیام کند و اعضای پ.ک.ک را نیز مثل یحی و ۱۲ حواریون اطراف عیسی علیه السلام معرفی می کندو بعد از یک جاسوس در میان اعضای پ.ک.ک صحبت می کند که همان یهودا، جاسوسی است که در میان حواریون وجود داشت.  آن جاسوس میان پ.ک.ک هم به قول خودشان فاطمه زن اوجلان و نجاتی کایان بود که دو نفرند البته!


[۱] اوجلان، ارفا سمبل قداست، ص۴۹

[۲] همان۷۰

[۳] همان۷۱

[۴] همان۷۲

[۵] اوجلان، رهبریت و خلق، ص۱۱۶- ۱۱۷

[۶] اوجلان، از دولت کاهنی سومر بە سوی تمدن دمکراتیک، ص ۳۶۵

اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۱)

اوجلان آتئیست مسلیمه ی کذاب کوردها و بنیانگذار حزب کمونیستی پ.ک.ک و توهم پیامبر شدن(۱)

به قلم: ابوسلیمان هورامی

زمانی که اوجالان پیام نوروزی سال ۱۳۹۲ش(۲۰۱۳ن) را فرستاد عده ای سکولار شیفته ی اوجلان دچار نوعی شوک شدند و بهت زده از خود می پرسیدند چرا اوجالان؟

اوجالان شخصی آتئیست و ماده گرای کمونیست است که حزب کارگران اوجالان (پ.ک.ک) را با عقیده و ایدئولوژی کمونیستی و چپ و جنگ با امپریالیسم و بورزوائی ساخت اما پس از نابودی شوروی و شکست کمونیستها به تدریج رنگ عوض کرده است تا اینکه به جایی رسیده که خودش و نیروهایش تبدیل شده اند به فاحشه های سیاسی و واگنرهای آمریکا و امپریالیستها و…

اوجالان آتئیست در پیام نوروزی سال ۱۳۹۲ش خودش را در قالب یک پیامبر جدید به پیروانش نشان داد و قصد دارد نقش مسلیمه ی کذاب و سایر پیامبران دروغین را برای پیروانش بازی کند؛ البته در این پیام  به جای اسم کوردستان از اسم آناتولی استفاده کرد و پیمان ۱۹۲۰ن سکولاریستهای فاشیست تورک برای دوستی میان کورد و تورک را به عنوان اصل قرار داد و…

اوجالان در این پیام می گوید:

  • من بر این باورم آنهایی که به من ایمان آورده اند و دلشان را برای من باز کرده اند
  • پیام من برای آن جوانانی است که با دل و جان از دعوت من استقبال می کنند،  پیام من برای آن مادرانی است که در عمق دلشان جایی برای این دعوت باز می کنند، سخنانم برای آن دوستانی است که بدون دودلی این سخنان را می پذیرند، کسانی که با دقت به این پیامها گوش می دهند

این گونه سخنان شاید برای افرادی سکولار چشم و گوش بسته ی مقلد تازگی داشته باشد اما برای کسانی که بر آثار اوجالان آگاهی داشته باشند تازگی ندارد. او در کتاب رهبریت و خلق می گوید: (عیسی) با ایمان و اخلاق خود چنین انقلابی را برپا نمود. با چنین روشی توانست بە امپراتوری روم خاتمە دهد. اسلام نیز هنگام نابود نمودن امپراتوری ساسانیان چنین دیدگاه و موقعیتی داشت. اسلام و مسیحیت دو امپراتوری بزرگ جهان را با استفادە از سلاح اعتقاد و ایمان از بین بردند، نە با نیروی اسلحە و اسب و نیروی نظامی. اینها مواردی هستند کە برای من بسیار واضح و شفاف هستند کە من در این راە مبارزات خود را ادامە می دهم.[۱]

همچنین می گوید: دیالکتیک منطقە خاورمیانە ظهوری پیامبرگونە میطلبد. رهبران این منطقە باید پیامبر باشند. هرگاە بە فعالیتها و مبارزات خود نظر می افکنم، میبینم کە همچون انبیا تلاش میکنم. نحوە فعالیت و شخصیت و اعتقاد و انساندوستی و پرنسیپهای زندگیم، بیشتر بە پیامبران شبیە است، من خود را همچون رهبر یک جنبش رهایی بخش ملی بە حساب نمی آورم.[۲]

در همان کتاب می گوید: مکتب سیاسی، کمیتە مرکزی و حتی دبیر کل حزب نیز از نظر ما القابی ظاهری بودند… من از متدهای پیامبران همچون برنامە و پروگرام و دیدگاەهای آنان بهرە می گیرم.[۳]

اوجالان مسلیمه ی کذاب کوردها در توهم پیامبری چنان پیش می رود که حتی ادعای معجزه هم می کند و می گوید: بە سبب اینکە من متناسب با واقعیت مادیمان دارای یک نیروی عظیم فکری هستم، و نیز قدرت آفرینش فکر و عمل بە آن را دارم، بە انفجار عظیم تبدیل شدەام. چرا تا این حد میتوانم تأثیر گذار باشم؟ زیرا فقدان معنویت و ایدئۆلۆژی در جامعە کُرد را در شخص خود تحلیل کردە و بە دلیل آنکە سطح عملکرد خود را با شرایط مادی خود سازگار ساختەام، اکنون در حد یک معجزەگر مورد ارزیابی قرار میگیرم، اساسا خصلت هر ظهور تاریخی بە این خصوصیت بستگی دارد.[۴]

اوجلان تاثیر گذار بودن را معجزه ی خود می داند و برایش افت دارد که به عنوان رهبر یک حزب سکولار و چپ کوردی از میان صدها حزب سکولار میان کوردها شناخته شود به همین دلیل ابتدا از آسیای میانه و خاورمیانه صحبت می کند که اینها به او ایمان بیاورند و بعد دنیا!

 در این زمینه می گوید: اگر اسلام را در نظر بگیریم بە پاسخهای بسیاری می توانیم دست یابیم، حتی اگر بە نتیجە انقلابهای بزرگ جهانی نظری بیافکنیم میتوانیم بە پاسخ مورد نظر دست یابیم. اولا مرزبندی نتیجە سطحی نگری است. من هیچ مانعی در وجود مرزها نمی بینم. کسانیکە سیاستهای خود را بر پایە مرزبندی استوار می سازند، خود را منزوی و گوشەگیر می نمایند. در مراحل اولیە انقلاب، ما نیز از کردستانی آزاد و مستقل و متحد بحث می نمودیم، اما اکنون درمی یابیم کە تقسیم کردستان در زمان حال بە نفع کردهاست و امکانات فراوانی برای انجام فعالیتهای گوناگونی فراهم می کند. اگر کردستان محیطی بستە می بود، باعث بوجود آمدن اختلاف  و تضاد می شد. اما حال انقلابی را کە ما شروع کردەایم، سریعا بە انقلاب خلقهای همسایە منجر می شود. امروزە، رستاخیز و انقلاب ما بە منبع تولید نیرو و موتور پیشرفت جوامع خاورمیانە تبدیل می شود.مخصوصا برای خلق کردستان کە در مرکز این جوامع قرار دارند و از طریق کردها این انقلاب بە مراکز دیگر سرایت می کند. [۵]

به دنبال این قصد دارد به اروفا، محل تولد خودش نوعی قداست بدهد و به نحوی خودش را به ابراهیم علیه السلام بچسباند به همین دلیل می گوید: وقتی بە گذشتە می نگرم، حقیقتی کە مهرش را بر پراکتیک من زدە است بیشتر بە شکل تجدد یافتە و روز آمد پیامبری است. من و بە تبع آن پ.ک.ک چندان پیوندی با قرن بیستم نداریم. انگار بە صورت ظاهری و در سطح کلمات و جهت اقتضای روز رابطەاش را با این سدە برقرار نمودە است. همچون فرد باید بگویم کە هیچگاە با روح سدە بیستم یکی نشدم.[۶]

در همین کتاب می گوید: فرهنگ پیامبری و سنت ابراهیم کە همچون پدر و بنیانگذار آن محسوب می گردد، نیازمند تفسیر و عملکرد نوین بودە و این از اهمیت فراوانی برخوردار است. وقتی جایگاە و پیشرفت اورفا و مناطق جوار آن در تاریخ بە طور صحیح بیان شود، امروزە امکان ارزایابی روشنگرانە را برایمان بوجود می آورد.[۷]. فردی هستم کە در درجە اول خود را در برابر زندگی هم در پ.ک.ک و هم در اورفا مسئول می دانم.[۸]


[۱]  اوجالان، رهبریت و خلق ص۷۲

[۲]  همان۷۱

[۳]  همان ١٠٦ و ١٠٧

[۴] اوجلان، اصرار بر سوسیالیزم، ص۸۰

[۵] اوجلان، اصرار بر سوسیالیزم، ص۷۳

[۶] اوجلان، ارفا سمبل قداست، ص۴۴

[۷] اوجلان، ارفا سمبل قداست، ص۷۸

[۸]  همان۸۷