مردم مسلمان کُرد ایران با مشارکت در جشنهای حکومتی به مناسبت هفته وحدت نشان دادند…

مردم مسلمان کُرد ایران با مشارکت در جشنهای حکومتی به مناسبت هفته وحدت نشان دادند…

به قلم: کیوان مریوانی

چند روز قبل از سوی نهادهای حکومتی جشنی عمومی به مناسبت هفته ی وحدت و مولود رسول الله صلی الله علیه وسلم اعلام شد که در آن از عموم مسلمین هم دعوت به مشارکت شده بود.

همگام با این چند مجازی معلوم الحال با تهدید و ارعاب هشدار دادند که : هر کسی یا هر شخصی، تحت هر نامی شرکت کند قطعا تحت پیگرد جوانان انقلابی خواهد بود و اینچنین و آنچنان می کنند و ….

اما مردم مسلمان مریوان بالای سی هزار نفر در این جشن «قه لای ره حمه ت» مشارکت کردند؛ متوجه شدید؟ بالای ۳۰ هزار نفر.

علاوه بر این در شهرستان سنندج هم باز نهادهای حکومتی مردم را به جشنی حکومتی به همین مناسبت تحت عنوان مهمانی بزرگ امت احمد دعوت کردند، باز دهها هزار نفر در این جشن مشارکت کردند.

این نشان داد اگر در زمان اغتشاشات هرزه های سکولار که هرگز تعداد آنها از پانصد و یا نهایتش هشتصد نفر تجاوز نمی کرد همین عده واکنش نشان می دادند ما شاهد آنهمه فجایع توسط این هرزه های سکولار نبودیم.

سکوت این جمعیت انبوه از مسلمین شریعت گرا و نظاره گر شدن اینهمه مسلمان یکی از اسباب میدان داری آن تعداد محدود و قلیل از هرزه های سکولار شده بود

باور کنید اگر بگویند که در روستا یک قاتل وجود دارد یا یک بی ناموس هرزه وجود دارد که ممکن است به نوامیس مردم دست درازی کند، اگر مردم تماشاچی و نظاره گر باشند و در برابر این شیاد فاسد نایستند همین شخص می تواند جوی امنیتی را بر مردم تحمیل کند؛ الان اگر چند فاسد دیگر دور این فاسد را بگیرند چه خواهد شد؟

پس به فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر خود از کانال جماعت بپردازیم قبل از آنکه دیر شود و اغتشاشات هرزه های سکولار سال قبل را درسی برای خود بدانیم که چراغ راه آینده ی ما باشد تا بار دیگر دچار چنان سهل انگار و نظاره گر شدن و در واقع دچار چنان خیانتی در حق خود و اهل جماعت و نسلهای آینده ی خود نشویم.

ما با همین ایمان به الله و امر به معروف و نهی از منکر تبدیل به بهترین امت می شویم و با رها کردن آن تبدیل به یکی از امتهای فاسد می شویم. الله می فرماید: ‏ کُنتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ ( آل عمران ۱۱۰ ) شما ( ای پیروان محمّد ) بهترین امّتی هستید که به سود انسانها آفریده شده‌اید ( مادام که ) امر به معروف و نهی از منکر می‌نمائید و به الله ایمان دارید .

با همین امر به معروف و نهی از منکر سلامت عقیدتی و رفتاری و اخلاقی جامعه تضمین می شود و با تماشاچی شدن و نظاره گرشدن و سهل انگاری در برابر مفسدین نه تنها به خود و قیامت خود ضربه یم زنیم بلکه در حق آینده ها و فرزندانمان نیز دچار خیانت خواهیم شد.

  ما بهترین ملت هستیم اجازه ندهیم چند هرزه ی سکولار به همراه دارودسته ی منافقین داخلی به ملت ما صدمه بزنند.

اغتشاشات ۱۴۰۱ش هرزه های سکولار در دارالاسلام ایران و برگی زرین در کارنامه ی کوردهای انقلابی

اغتشاشات ۱۴۰۱ش هرزه های سکولار در دارالاسلام ایران و برگی زرین در کارنامه ی کوردهای انقلابی

به قلم: کامران دهبکرى/ مهاباد

امروز در یکی از رسانه های متعلق به کوردستان عراق خواندم که رهبران احزاب سکولار و خائن کوردستان ایران از ترس اتفاقاتی که بعد از ۲۸ شهریور در راه است و احتمال آن می رود که کوردهای سکولار و خائن عراق آنها را به دارالاسلام ایران تحویل دهند از شمال عراق فرار کرده اند.

‍ این اتفاق من را یاد اتفاقات اغتشاشگران هرزه ی سکولار پارسال انداخت که در آن تمام رسانه های سکولار کفار سکولار جهانی و احزاب سکولار و مرتد داخلی و حتی رسانه های فضای مجازی دارودسته ی منافقین بومی و بخصوص دسته هائی از مُلاهای دین فروش سکولار زده ی فرصت طلب چنین نشان می دادند که سکولاریسم در راه است و حاکمیت سکولاریستها نزدیک است و…

عده ای جوان جاهل هرزه که فریب خورده بودند به همراه لیدرهایی که این احزاب سکولار به دستور آمریکا و ناتو و صهیونیستها به داخل ایران فرستاده بودند مرتکب جنایاتی نابخشودنی در حق مسلمین انقلابی منطقه و حتی ماموستاها و علمایانی شدند که در این اغتشاشات بی طرف بودند؛ مثل کشتن ۸۶ نیروی مدافع امنیت و زجر کش کردن پیرمردی که بازنشسته بسیج یا سپاه بود سوزاندن آن ماموستا در منطقه کلاترزان سنندج و… .

حتی زمانی که دارالاسلام ایران جهت پرهیز از هر گونه درگیری با مردم عادی اجازه نداد که نیروهای امنیتی وارد خیابانها شوند این احزاب سکولار توهم برشان داشت که می توانند با پشتیبانی آمریکا و ناتو و صهیونیستها بر مهاباد مسلط شوند همان کاری که مسلیمه ی کذاب میان کوردها یعنی قاضی محمد مرتد به حمایت شوروی های کمونیست انجام داد.  

این احزاب سکولار تا اینجا عقلشان کشید و بعد از آن را ندیدند که شوروی چگونه قاضی محمد را واگذار کرد و مردم مسلمان منطقه نیز چگونه این مرتد خائن و مزدور شوروی ها را به فتوای ملاخلیل رحمه الله تنها گذاشتند و حتی خواهان مرگ و اعدام او در جلو چشمانشان شدند.

این احزاب سکولار و مرتد فراموش کردند که همین مردم بومی مسلمان بودند که اسلحه برداشتند و با کمک نیروهای امنیتی دارالاسلام ایران این احزاب سکولار و خائن مرتد را به عراق ریختند و تا امروز در حال فاصولیاخوری در اردوگاهها هستند؛ به همین دلیل این کفتارها توهم برشان داشت که شهر مهاباد بی دفاع است و اینها می توانند به اهداف خود برسند که نا گاه غرش الله اکبر شیران مجاهد ایل منگور بار دیگر در خیابانها طنین انداز شد.  

در همان لحظات اولیه تمام این کفتارها شرمگاهشان را با دمشان پوشاندند و زوزه کنان پا به فرار گذاشتند و در عرض کمتر از چند دقیقه اینهمه هارت و پورت و تیراندازی های آنها خاموش شد و بعد از محاصره ی آنها و دستگیری چند لیدر کومله ها و دمکراتها و مهمات آنها بقیه پنهان شدند.

این احزاب سکولار و مرتد هنوز در همان توهمات قبل از انقلاب و در توهمات رسانه ای هستند و خیال می کنند همچنانکه احزاب سکولار و مرتد کورد در کوردستان عراق و سوریه توانسته اند با حمایت کفار سکولار جهانی و منطقه ای خود را بر مردم مسلمان کورد تحمیل کنند اینها نیز خواهند توانست چنین مصیبتی را بر کوردهای مسلمان تحمیل کنند اما از بطن جامعه و بدنه ی کوردهای مسلمان ایران بی خبرند و نمی دانند چه قدرتهای اسلامگرا و مجاهدی وجود دارند که با دلی مملو از کینه و نفرت تنها منتظر فرصتی جهت باز شدن درهای جهاد برای نابودی این مرتدین و گرفتن آنهمه بدهی از این مرتدین هستند. این مرتدین سکولار به خاطر کشتار برادرانمان و آنهمه فسادی که بر جامعه ی ما تحمیل کرده اند به ملت مسلمان کورد بدهکار هستند و باید این بدهی ها را با خونشان پرداخت کنند.باذن الله.

اگر مردم قوم منگور مجوز ریختن به خیابانها جهت پاک کردن این لکه های چرکین را داشتند هزاران مجاهد دیگر وجود دارند که مجوزی برای مقابله مستقیم با این هرزه های سکولار را ندارند و منتظر روز خودش هستند و تنها در حد دفاع مشروع بر اساس قوانین حاکم بر دارالاسلام ایران وارد عمل می شوند.

ما از کشته شدن این سکولاریستهای مرتد و کنده شدن این غده های چرکین و علفهای هرز در جامعه با بیماری ایدز یا سل و صاعقه و تصادف و حتی توسط خودشان خوشحالیم. صرفنظر از جاروجنجال رسانه های مختلف، این خواست درونی ملت مسلمان کورد است. برای هرزه های سکولاری هم که فریب این احزاب سکولار اجیر شده و خائن را خورده اند بهترین کار به هوش آمدن از این توهمات رسانه ایست قبل از آنکه مثل این احزاب سکولار زندگی دنیوی خود را نیز ببازند. 

جرم مولوی فتحی محمد نقشبندی چه بوده که دستگیر شد؟

جرم مولوی فتحی محمد نقشبندی چه بوده که دستگیر شد؟

به قلم: م. رخشانی بلوچ/ زاهدان

همیشه از خودم می پرسیدم تا کی قرار است جوانان ما به خاطر تناقض گوئی های این مولوی ها قربانی شوند؟ تا کی قرار است مادران و پدرانی به خاطر تحریکات این مولوی های رسانه ای و قربانی شدن فرزندانشان داغ دیده شوند؟ تا کی قرار است زنان بیوه و فرزندانی یتیم شوند؟ و…

زمانی که مومنین مجاهد در غزوه اُحُد تنها یک دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم را اجرا نکردند الله تعالی برایشان مصیبت فرستاد و با کشته شدن عده ای و فرار عده ای دیگر، مومنین را دچار شکست کرد، با آنکه رهبر آنها خود رسول الله صلی الله علیه وسلم بود. در این هنگام مومنین با تعجب می پرسیدند این از کجا بر سرما آمد و… چنانچه الله تعالی می فرماید:أَوَلَمَّا أَصَابَتْکُم مُّصِیبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَیْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (آل عمران/۱۶۵)‏ آیا ( به ناله و افغان افتاده‌اید) هنگامی که مصیبتی (در جنگ احد) به شما دست داده است (و می‌گوئید:) این (کشتار و فرار و شکست) از کجا است‌؟! و حال آن که (در جنگ بدر) دو برابر آن، (پیروزی) کسب کرده‌اید (و از طرف کشته و اسیر گرفته‌اید؟!) بگو: این (شکست خوردن و کشته‌شدن) از ناحیه خودتان (و نتیجه مخالفت با رهنمودهای رسول الله و پیروی او حرص و آزتان) است. بیگمان الله بر هر چیزی توانا است.‏

در اینجاست که ما به تمام پاسخهای خود دست پیدا می کنیم، مشکل از خود ماست؛ زمانی که نقشبندی پسر بر خلاف منابع فقهی خودمان و صرفاً بر اساس سخنان آن دختر گفت: تجاوز آن سرهنگ برای من محرز شده است و جوانان ما به خیابانها ریخته و به کلانتری که مرکزی نظامی است حمله کردند و آنهمه فجایع به بار آمد مقصر خودمان بودیم که یکبار به منابع فقه حنفی خود مراجعه نکردیم تا ببینیم این مولوی بر اساس فقه خودمان این جرم زنا برایش محرز شده یا دارد دروغ می گورد و صرفاً در حال تحریک و احساسی کردن مردم و بخصوص جوانان با غیرت ماست؟

در منابع فقه حنفی و تمام مذاهب اسلامی جرم زنا از طریق شهادت هر دو مجرم و یا از طریق شهادت ۴ شاهد عادل مسلمان صورت می گیرد و عمربن خطاب رضی الله عنه سه صحابی رسول الله صلی الله علیه وسلم را شلاق زد که آمدند و گفتند فلانی و فلانی را در حین زنا دیده ایم؛ چرا آنها را حد زد؟ چون تعداد اینها به ۴ نفر نرسیده بود.

عمر بن خطاب به این اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم نگفت شما دروغ می گوئید، بلکه گفت تعداد شما به اندازه ی حد شرعی نیست، به همین دلیل به این اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم حد تهمت زنندگان را زد؛ آیا حکومت ایران این کار را کرد؟ نه، نکرد؛ و همه ی ما ثمره ی این تخلف مسئولین قضایی ایران از اجرای شریعت را دیدیم.

مولوی «نقشبندی پسر» اینگونه فاجعه آفرید، اما نه حکومت او را گرفت تا مثل عمر بن خطاب او را جریمه کند و نه مولوی مطرحی بلند شد که بگوید فقه ما این است تو چجوری این جرم را ثابت کردی و محرک این جوانان و کشته شدن آنهمه جوان شدی؟ مولوی «نقشبندی پدر» هم که امام جمعه اهل سنت راسک بود باز همین تحریکات را ادامه می دهد و چنان جوگیر فضای مجازی و ماهواره ها شده بود که حتی حاضر نمی شود در زاهدان حضور پیدا کند و با توضیحاتی مختصر مسائلی که پیش آمده است را حل کند بلکه با اصرار بر سخنان تحریک آمیز خودش می خواست همان کار پسرش را با قربانی کردن مومنین و سپر قرار دادن مسلمین به پیش برد.

مولوی فتحی محمد نقشبندی علاوه بر آنکه مثل پسرش جرم دروغ گوئی و تحریک مردم به اغتشاش را انجام داده و حاضر نبوده اتهاماتی که در قالب شعار و گنده گوئی زده را بر اساس دلایل شرعی مذهب حنفی خودمان ثابت کند بلکه علاوه بر آن متهم به زمین خواری و تصرف اراضی دولتی هم هست.

فقط برای من جالب بود بدانم که اگر همین مولوی زمین خواری که با نشر دروغ مردم را بر علیه حاکمیت تحریک می کند و مردم را به اغشاش دعوت می کند و در واقع مردم را به پیوستن به جبهه ی دشمنان کشور دعوت می کند اگر در امارت اسلامی افغانستان بود که بر اساس مذهب حنفی اداره می شود چه بر سرش می آوردند؟

دستگیری مولوی نقشبندی از سوی نیروهای امنیتی ایران، آری یا خیر؟

دستگیری مولوی نقشبندی از سوی نیروهای امنیتی ایران، آری یا خیر؟

به قلم: براهندک بلوچ

چند روز پیش نیروهای امنیتی ایران مولوی فتحی محمد نقشبندی را به اتهام تشویش اذهان عمومی از طریق سخنرانی های کذب، تهمت و افترا به نظام جمهوری اسلامی ایران و اقدام علیه امنیت ملی و تصرف غیر قانونی اراضی ملی بازداشت کرد و برای او  پرونده قضایی تشکیل داد؛ امروز ۲ شهریور(۲ سنبله ۱۴۰۲) نیز دیدیم که نیروهای امنیتی امارت اسلامی افغانستان شیخ الحدیث والتفسیر مولانا محمد حسین رباطی را که تحلیلگر امور سیاسی بود و از مدتی به این‌سو روی برخی مسایل با رسانه‌ها مصاحبه‌ها انجام می‌داد بازداشت کردند.

سوال اینجاست: آیا بازداشت این افراد که به صورت علنی و رسانه ای مسائلی در مورد حاکمیت گفته اند (حتی اگر همه صحیح و به دور از کذب و افترا و تهمت باشد) اما امنیت جامعه و آرامش شهروندان و امنیت روانی مسلمین را در معرض خطر قرار دهند جایز است؟ می دانیم که در زمان حاکمیت و خلافت عثمان بن عفان رضی الله عنه عده ای از مسئولین حکومتی دچار سوء استفاده هایی می شدند، در برابر این نارسائی های حکومت دو گونه واکنش وجود داشت:

  1. واکنش اهل سنت و جماعت مثل واکنش علی ابن ابی طالب و اسامه بن زید و دیگران که به صورت سری و پنهانی مشکلات را به رهبر جامعه می رساندند و رهبر هم اصلاح می کرد؛ مثلاً اسامه بن زید در برابر منکرِ شراب خوری ولید برادر مادری عثمان که یکی از مسئولین دارالاسلام بود سکوت نکرد بلکه آنرا به صورت پنهانی و سری به رهبر و مسئول حکومتی رساند و رهبریت را از مفسده ی چنین مسئولی آگاه کرد و  حکم الله بر چنین مسئول مجرم الجماعة اجرا شد.( مسلم ۱۷۰۷)
  2. واکنش دارودسته ی منافقین که التَّحْرِيش (تحریک مکارانه ی مردم به شر) به عنوان روشی سیاسی بر علیه الجماعة و دارالاسلام قاعده و روش عمل کفار آشکار و کفار پنهان داخلی و دارودسته ی منافقین بوده است که در زمان حاکمیت عثمان بن عفان تبدیل به سفارش و شعاری مشخص توسط عبدالله بن سبأ می شود و اغتشاشگران و خوارجی که عثمان بن عفان را به قتل رساندند نیز از چنین بدعت و قاعده  و شعاری تبیعت کردند که این بود: ابدؤوا في الطعن على أمرائكم و أظهروا الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر تستميلوا قلوب الناس و ادعوهم إلى هذا الأمر؛( الطبري، تاريخ الأمم والملوك، ج ٢ص ٦٤٧/ ابن الأثير، الكامل في التاريخ – ج ٣ – ص۴۶- ١٥٤) با ایراد گیری و طعنه زدن به امیرانتان شروع کنید، و امر به معروف و نهی از منکر را (در زمینه امراء ومسئولین حکومتی) آشکار کنید تا به این شکل، دل‌های مردم را به سوی خود متمایل کنید و مردم را هم به این امر دعوت کنید.

یعنی خروجی و نتیجه ی این روش دارودسته ی منافقین اصلاح نیست بلکه به دست آوردن دل مردم آنهم با شبهات و مخلوط کردن حق و باطل با هم در زیر پرچم امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح طلبی و حمایت از حقوق مردم و … است که بزرگترین ضربه را به «السَّمْعِ وَالطَّاعَةِ» ( مسلم ۱۷۰۹/ بخاری  7199) «حرفشنوی» و «اطاعت» مردم می زند و به جای آن کینه و تنفر و ظرفیت شورش و اغتشاش و.. را می کارد؛ بدعتی که متاسفانه تا همین الان نیز تحت شعار اصلاح طلبی ادامه دارد و علاوه بر آنکه در میان مسلمین توسط دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها اجرا می شود گاهاً مومنین جاهل و آلوده نیز طبق این نقشه ی عبدالله بن سبأ حرکت می کنند؛ الله تعالی می فرماید اینها دشمن هستند از آنها حذر داشته باشید و هوشیاری خودتان را نسبت به اینها حفظ کنید: هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ (منافقون/۴)

نتیجه ی اغتشاش و فتنه انگیزی این دشمنان داخلی و شورش اغتشاشگران بر علیه حاکمیت عثمان چه شد؟ فتنه ای به وجود آمد که تاکنون مسلمین به آن گرفتار هستند، به همین دلیل است که الله تعالی امر می کند و به دنبال آن هشدار می دهد و تهدید می کند: وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (انفال/۲۵) خود را از الفتنه و بلا و مصیبتی به دور دارید که تنها دامنگیر کسانی نمی‌گردد که ظلم می‌کنند و بدانید که الله دارای مجازات شدید است.‏

آیا فتنه ای که امثال مولوی نقشبندی با التحریش جوانان و مردم جاهل به منهج اهل سنت و جماعت انجام می دهند را باچشم سر نمی بینید؟ امثال این مولوی مسیر اهل سنت و جماعت در مساله ی امربه مرعوف و نهی از منکر رد سطح حکومتی را رها کرده و مسیر دارودسته ی منافقین را در پیش گرفته اند و اینها تنها با قدرت و زور حکومتی مدیریت می شوند نه با هزاران آیه و حدیث و حکیمانه نصیحت کردن، چنانچه الله تعالی می فرماید: ترس از قدرت مومنین و الجماعه در دلشان بیشتر از ترس الله در دلشان است «لَأَنْتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِمْ مِنَ اللَّهِ ۚ » (حشر/۱۳)

 پس بدون پشتوانه ی قدرت نظامی و حکومتی هرگز نمی توان جلو مفاسد و اغتشاشات و تخریبات و ضرار سازی ها و فرقه بازی های این دشمنان داخلی را گرفت و باید از هر اقدام حکومتی در مدیریت این دشمنان داخلی حمایت کرد.   

با وجود دست و پازدنهای امثال مولوی عبدالحمید، بلوچها بار دیگر اجازه فعالیت به سکولارها را نمی دهند

با وجود دست و پازدنهای امثال مولوی عبدالحمید، بلوچها بار دیگر اجازه فعالیت به سکولارها را نمی دهند

به قلم : محمد رخشانی بلوچ/ زاهدان

مولوی عبدالحمید که با تناقض گوئی هایش یکی به میخ می زند و یکی به نعل، یکبار با نام اهل سنت صحبت می کند اما به کام سکولارها، ثمره و خروجی فعالیتهایش فریب افکار عمومی و کشانده شدن عده ای از مردم به سوی سکولارها و ملحق شدن عده ای از جوانان به گروهکهای مذهبی مسلح موجود در پاکستان بوده است.
مولوی عبدالحمید خطیب مسجد مکی زاهدان که آشکارا خواهان مسئولینی لائیک برای جامعه است و خواهان رفراندومی با نظارت کشورهای سکولار غربی و سازمانهای سکولاریستی جهانی برای ایران جهت حاکمیت یافتن سکولاریستهاست در جهتی بر خلاف جهت مسلمین شریعت گرای بلوچستان و عقلای بلوچ در حرکت است.
۸۰ سال قبل در بلوچستان پاکستان مردم بلوچ فریب سکولاریستهای بومی و پنجابی را خوردند و غیر از فساد و محرومیت چیزی نصیبشان نشد و الان هم همین بلوچهای سکولار بومی زمینه های کفر گوئی آشکار را شروع کرده اند که با واکنش بلوچهای شریعت گرا مواجه شدند؛ اما بلوچهای بیدار دیگر نه بیشتر از این حاضر به تحمل این سکولارها هستند و نه فریب شعارهای ریاکارانه ی قومیت گرایانه و ملی گرایانه ی این سکولارهای خائن را خواهند خورد.

لازم به ذکر است که نزدیک به ۲۰ روز پیش معلمی سکولار در قالب فعالیتهای ادبی کلماتی را بر زبان راند که علمای منطقه تشخیص دادند کفر گوئی کرده است .
عبدالرئوف برکات معلم اهل تربت بود که در نهایت توسط جوانان شریعت گرای بلوچستان پاکستان به قتل رسید.
اما این شخص تنها نبود بلکه افرادی در خانواده او هم با گرایشات سکولاریستی و به اصطلاح حقوق بشری سکولاریستی که امثال مولوی عبدالحمید هم شعار آنرا می دهند مشغول فعالیت بودند که از ترس مردم به ایران فرار کرده بودند.‌

شب ۱۷ مرداد ماه ۱۴۰۲ “سمیر بلوچ” و همسر او “هانی گل” (هانی بلوچ) از منزل مسکونی خود در سهر پهره ربوده شدند. سمیر برادر همان عبدالرئوف برکات بود که به جرم “کفرگویی” در تربت پاکستان به ضرب گلوله کشته شد.

در ادامه تحت فشار قراردادن اعضای سکولار خانواده عبدالرئوف بود که، برادر و برادر خانم او با هویت های “سمیر بلوچ” و “هانی گل” از شهر پهره در بلوچستان ایران توسط افراد مسلح ربوده شده بودند.

اما در نهایت، هانی گُل فعال زن حقوق بشر سکولاریستی و همسر وی سمیر که چهارده روز پیش توسط افراد ناشناس از منزل شخصی خود در پهره ربوده شده بودند، اجساد آنها در گُشت سراوان کشف شد.
امروز ۳۰ مرداد ماه ۱۴۰۲، اجساد این دو فرد سکولار در گُشت سراوان توسط مردم محلی کشف شد.

این زوج در تاریخ ۱۷ مرداد ماه ۱۴۰۲، از منزل مسکونی خود توسط افراد ناشناس ربوده شده بودند.

هانی و سمیر به دلیل سکولار بودن از شهر تربت بلوچستان پاکستان به پهره آمده و در آنجا ساکن شده بودند.

با آنکه به مرگ این سکولاریستها راضی و خوشحال هستیم حتی اگر با بیماری ایدز یا وبا و طاعون و… و یا حتی با لگد یک الاغ باشد، با این وجود ما مخالف هر گونه اقدام نظامی در داخل دارالاسلام ایران هستیم و از همه ی مومنین می خواهیم که اهل جماعت شوند و در چارچوب قوانین حاکم بر دارالاسلام فعالیتهای خود را به پیش ببرند و با چنگ زدن به منهج صحیح اهل سنت و جماعت فریب مولوی های رسانه ای و همچنین سکولارهای مجازی را نخورند .

همه دنیا شاهد این هستند که عمر آمریکا به پایان رسیده و سیطره آن بر سرزمین های اسلامی سست می شود، از سوی دیگر صبح جدیدی برای امت اسلام در حال طلوع است که با روشنایی خود غلبه اسلام و حاکمیت شریعت را خواهد آورد، چنین صبحی که با اتحاد امت اسلامی و برپایی مجدد خلافت طلوع خواهد کرد.

به قول شهید شیخ مختار ابو زبیر رحمه الله رهبر سابق مجاهدین حرکت الشباب سومالی:

” ای امت مسلمان ! بدانید که روزهای آینده از آن شما هستند!  اسلام را پیش روی خود قرار دهید و به خاطر داشته باشید که آنچه به زور گرفته شده باشد با زور نیز پس گرفته می شود”

پس دست و پازدنهای مولوی های سکولار زده و احزاب سکولار را تلاشی بیهوده جهت جلوگیری از این حقیقت و بیداری اسلامی و طوفان عظیم بدایند که در آینده ای نه چندان دور تمام سکولاریستها را از سرزمینهای مسلمین پاک خواهد کرد.

ناسیونالیسم احزاب سکولار کوردی بزرگترین خطر اهل دعوت در کوردستان (۳)

ناسیونالیسم احزاب سکولار کوردی بزرگترین خطر اهل دعوت در کوردستان (۳)

به قلم: سامان(ابومحمد لیلاخی )

در مسئله حزب شناسی این احزاب سکولار (پژاک، پ ک ک، ی پ گ، کومله، دمکرات، شیوعی، گوران، پارتی، یکیتی و..) آنگونه که مدعی هستند و در کتب ها و رسانه هایشان می‌خوانیم، هرکدام دارای عقیده کمونیستی، مارکسیستی، مارکسیست_لنینی، سوسیالیستی، لیبرالی، دمکراسی خواهی و.. هستند  و کافر هستند به دین اسلام و این چیزی نیست که گفتنش تعارف و ترس بخواد، علنأ اعلام می‌کنند نباید قوانین شریعت الله در مسائل حکومتی و اجرائی و آموزش و پرورش و اقتصاد و سایر امور اجتماعی عمومی دخالت کند و باید قوانین سکولاریستی حاکم شوند و به همین سادگی کفر خودشون رو آشکار و اعلام می کنند.

این احزاب سکولار د رنهایت دنبال تصویب همان قوانین کشورهای اسکاندیناوی و چین و آمریکا و غیره در آزادی کفر و ترویج و قانونی کردن انواع مفاسد عقیدتی و فکری و اخلاقی و رفتاری مثل همجنس بازی، زنای محارم، سکس با حیوانات، ازدواج با حیوانات و.. هستند همانگونه که کشورهای غربی دلخواهشان چنین قوانین ضد اخلاق و ضد فرهنگی دارند وچنین قوانینی با شرف و فرهنگ ملت مسلمان کورد در تضاد است.

اگر هر مسلمان موحدی برعلیه این بردگان استعمار بایستد، برچسب سلفی تکفیری، تروریست  وتندرو و دشمن کورد و گاه رافضی و خوارج و غیره می‌خورد در حالی که تمام این احزاب سکولار کورد به صورت نوبتی برای تمام کفار و تمام دشمنان ملت مسلمان کورد جاشیگری و خیانت کرده اند و خودشان خائنین به دین و ملت و خاک ملت کسلمان کورد هستند.

چون این احزاب سکولار چیزی برایشان باقی نمانده است، فروش کرکوک و رفراندم دروغینی که برگزار کردند و آبروی کورد را بردند، همکاری بارزانی با ترکیه جهت سرکوب پ ک ک، آتش زدن یک روستای حزب پارتی با انسان و حیوان توسط محمود سنگاوی، جنگ پارتی با یکیتی، جنگ دمکرات با کومله و دهااا جنگ خودی و به قول خودشون براکوژی(برادرکشی).

خون جوانانی که می‌گفتند برای آزادی کوردستان  ریخته می‌شود، تمامأ در راه برادرکشی بود، در راه خیانت و فدا کردن خود برای دشمن درجه ۱ مسلمین وکوردها یعنی آمریکا،

هر جوان پاک وساده و با ایمانی که داخل این احزاب میرفت ، اگر میتوانست برای همیشه برگردد دیگر نه ایمانی  داشت، نه باوری به قرآن و اسلام، و اگر هم برایش مقدور بود تبلیغ کفر خود را در میان مردم انجام می‌داد.

خاصیت احزاب کوردی سکولار  چه بوده؟هیچ.. هرگز نمی‌توانند ادعا کنند که خاصیتی داشته اند، جز اینکه وجودشان همواره وسیله ای برای سرکوب کوردهای سوریه و عراق بوده است، دیگر بماند ازبین بردن  دین و دنیای جوانان  متدین کوردستان

و از اقدامات شایسته این نوکران استعمار:

*فروش کرکوک*به هدر دادن خون صدها جوان در راه برادرکشی (به قول خودشان براکوژی)*دوستی عمیق با اسرائیل به طوری که اسرائیل کردستان را خانه دوم خودش می‌داند

*کشتار مردم مسلمان سوریه توسط “پ ک ک” و “ی پ گ” با حمایت امریکا و بشار اسد

*تصویب قوانین به ظاهر ضد ترور و در اصل ضد شریعت در پارلمان کفریشان

*در جنگ های داخلی ۹۵ میلادی در شهر رانیه  که کودکان درون گهواره، گلوله به انها اثابت کرد و غرق خون شدند  کاملا عمدی و با قصد قبلی، احزابی که چنین به یکدیگر بی رحم هستند و با هم سنگران و هم وطن خویش اینگونه معامله میکنند و به عهد و پیمان خود با هم وفائی ندارند چگونه میتوان تصور کرد که دشمنی و عداوتی با منهج و اسلام نداشته باشند و اربابانشان بگذارند که بی تفاوت باشند نسبت به دین این ملت.

پس یکبار برای همیشه به سکولاریسم و تمام احزاب سکولار لگدی جانانه بزنیم و بار دیگر اجازه ی سربلند کردن به آنها ندهیم.

ناسیونالیسم احزاب سکولار کوردی بزرگترین خطر اهل دعوت در کوردستان (۲)

ناسیونالیسم احزاب سکولار کوردی بزرگترین خطر اهل دعوت در کوردستان (۲)

به قلم: سامان(ابومحمد لیلاخی )

بخشی این مرزها در قرار داد سایکس پیکو ۱۹۱۶توسط سکولارهای فرانسه و انگلیس انجام شد و مناطق کورد نشین عثمانی را به ۵ قسمت (عراقی، سوریه ای، لبنانی، ترکیه ای، آذربایجانی)تقسیم کردند و هدف از این تقسیمات و دیوارکشی ها تسلط بر خاورمیانه بود.به طوری که با شعارهای ملی گرایانه ترک ها  برعلیه کوردها و عرب ها شوریدند و جنگ و درگیری میان ملیت ها شروع شد و  غرب  به خواسته هایش رسید و آتش این جنگ تا امروز هم ادامه دارد ، وگرنه قبل از آن مسلمانان با هر ملیتی آزادانه و بدون پاسپورت و ویزا می‌توانستند به همه نقاط  سفر کنند.

در خلال قرارداد سایکس پیکو و در خلال فروپاشی خلافت عثمانی، اروپاییان فرعون های دست نشانده را بر نقاط مختلفی از خاورمیانه به منصب قدرت نشاندند، همان فرانسه و انگلیس که احزاب کوردی امروزه نوکر و برده شان شده اند.

اینها بخاطر عدم مطالعه و عدم آگاهی از دینیه که انتخاب کرده ایم و اصول اولیه اش رو متوجه نشده ایم، در مورد مکاتب اومانیسم(انسان محوری) مطالعه نداریم و نمیدونیم  اصول این مکاتب مخالف قرآن است، و چنین مکاتبی اصلا قرآن و اسلام را نمی‌خواهند  آنچنان که از اسمشان پیداست، اما طرف درعین ادعای مسلمان بودن مدعی ملی گرایی است، در عین ادعای سکولار بودن مسلمان است و.. اصلا نمیداند فلان حزب و تشکیلات سکولار هدفش چیه و چکارست، چون ما کتاب خوانی رو دوست نداریم و صرفا از طریق رسانه اخبار دنبال می‌کنیم و شلاق رسانه ها مغزمان را خسته و تسلیم خود کرده است، تعصب و ناآگاهی تیشه به ریشه مان زده است، اخبار را از فضای مجازی میگیریم،

در مکاتب انسان مدار سکولاریستی مانند ناسیونالیسم(ملی گرایی)، کافر هم  می‌تواند حکومت کند، واین  با اسلام در تضاد است، چون در اسلام کافر نمی‌تواند حکومت کند.

 از پیامبر اسلام وخلفای راشدین و صحابه، تابعین، تبع تابعین تا همین الان هیچ مومنی راضی به حکومت غیر قرآن نبوده است تا ما باشیم.

مکاتب سکولاریستی ناسیونالیسم، کمونیسم، سکولاریسم، اگزیستانسیالیسم، لنیسیم، استالینیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم، داروینیسم و دمکراسی خواهی، لیبرالیسم…. این مکاتب بیشتر از نظر اقتصادی واجتماعی و.. تعریف می‌شوند. و در عقیده، همگی مخالف قرآن و اسلام هستند و از نظر اسلام به اینها کافر گفته می‌شود.

حالا یک مسلمان چطور میتونه هم مدعی اسلام باشه هم مدعی یکی از این مکاتب، بگه خدارو قبول دارم ولی خدا حق نداره قانون وضع کنه قرآن نباید در جامعه حکومت کنه این خودش کفره از نظر قرآن، خود همون مکاتب علنأ عقیده خودشون رو بیان میکنن این ماییم که در مورد عقیده خودمون اطلاعات نداریم.

اینها مخالف حکومت خدا و حکم قرآن هستند، آیه قرآن می‌فرماید: ومن لم یحکم بما انزل الله فالئک هم الکافرون.(مائده ۶۳)”هرکس بغیرآنکه الله نازل کرده حکم کند به تحقیق آنها کافرند. ودر جایی دیگه می‌فرماید اینان که به آنچه خدا نازل نکرده حکم کنند فاسق اند و ظالم اند.

گروه پ ک ک در سوریه با کورد و عرب های مسلمان دشمنی عمیقی دارند چون آمریکا بهشون دستور میده، پارتی و یکیتی قوانین ضد شریعت در پارلمان کفریشان تصویب کرده اند این احزاب سکولار به طور سیستماتیک در حال دشمنی با اسلام و مسلمین هستند، پ ک ک قبلا در مخمور عراق در اختیار صدام حسین بود، بعدأ در اختیار شوروی، و اکنون در اختیار آمریکاست، و صرفا یک حزب سوسیالیستیه و مدافع حقوق کورد هم نیست، و سران این احزاب علنأ کفر خودشون رو اعلام می‌کنند که قانون اسلام و قرآن رو نمیخوایم.

پژاک که این روزها در کوههای هورامان و اطراف مریوان در حال یارگیری و فریب جوانان جاهل کورد و هورامی است و با نیروهای ایران هم درگیر شده است شاخه ی ایرانی پ.ک.ک است . چون پ.ک.ک برای هر بخش از مناطق کورد نشنین ایران و ترکیه و عراق و سوریه احزابی مسلح و غیر مسلح جداگانه با اسمهائی جداگانه ساخته است.

ناسیونالیسم احزاب سکولار کوردی بزرگترین خطر اهل دعوت در کوردستان (۱)

ناسیونالیسم احزاب سکولار کوردی بزرگترین خطر اهل دعوت در کوردستان (۱)

به قلم: سامان(ابومحمد لیلاخی )

به جرأت میگویم ملی گرایی بزرگترین خطری است که  اکنون مانعی بزرگ برای دعوت اسلامی شده است، دلیل اینکه احزاب کوردی تا حد زیادی در قلب و روح مردم ما رسوخ کرده است بخشی برمی‌گردد به زمان تشکیل این احزاب و اینکه این احزاب با شعار “برگرداندن حق کورد” به سمت مردم آمدند، کشته دادند و بنظرم آنچه به این محبت قوت بخشید ظلم و ستم های حاکمیت  سکولار پهلوی و صدام حسین سکولار و آتاتورک سکولار و تبعیض هایی بود که در حق مردم کورد انجام می‌دادند.

اما این احزاب ملی گرا از زمان قاضی محمد به بعد همگی سکولار لیبرال یا سکولار چپ بوده اند و برای نوعی از دموکراسی سکولاریستی مردم مسلمان کورد را خرج کرده اند.  می‌دانیم در اسلام سکولاریسم و دموکراسی کفر است، و سران این احزاب سکولاریسم وقتی  درمیان مردم ما آمدند می‌دانستند مردم کورد مردمی متدین و با شرافت و باکرامت هستند، لذا نتوانستند ابتدا آن عقیده کفری و پلیدشان را علنأ آشکار کنند و در میان تبلیغ هایشان می‌گفتند ماهم مسلمانیم و جوانان مسلمان را می‌بردند در راه برادرکشی به کشتن می‌دادند تا اینکه کم کم به قدرت رسیدند و عقیده پلید سکولاریستی شان را آشکار کردند.

صرفنظر از مرامنامه ی احزاب سکولار دموکرات و کومله ها، عبدالله اوجالان آتئیست و کمونیست در کتاب مانیفست تمدن دموکراتیک می‌داند اگر مستفیمأ پیامبر خدا رامورد حمله قرار دهد موفق نمی‌شود، لذا به طور فریبکارانه ای از پیامبر اسلام تعریف و تمجید می‌کند و اینگونه کم کم عقیده کفری خودش را آشکار می‌کند که مشخص می‌شود عقیده ای به اسلام ندارد..

گرچه تاریخ این احزاب سکولار پر است از خیانت وبرادرکشی و خودفروشی، اما یادمان نرود دعوتی که اینان برای باطل  خود داشته اند ما مسلمانان برای دعوت مردم  به  حق نداشته ایم ، اینان برای عقیده خود کشته دادند، مسئله تضاد بین  اسلام و ملی گرایی در میان مردم روشن نشده بود، و بنده در این جا بصورت مختصر آنچه مهم باشد را عرض میکنم و به اذن خدا در فرصتی دیگر به ادامه مطالب می پردازیم، ابتدا میخواهم در مورد مسئله اسلام و ملی گرایی توضیحاتی اندک ارائه دهم

در اسلام دین و ملیت باهم  تضاد ندارند، و خداوند ملیت ها را قرار داده است برای شناخت همدیگر، محبت به وطن ربطی به کافر و مسلمان ندارد و امری ذاتی است هرکسی این محبت را دارد.

یک “ملیت” داریم  ویک “ملیت پرستی”

 “دین” و “ملیت پرستی” یا ملی گرایی یا قوم پرستی،  با همدیگر در تضاد هستند چرا که مسلمان خدا پرست است ملیت پرست نیست، بخاطر تعصبات قومی و قبیله ای و ملی،  حکم الله و پیامبر صلی الله علیه و سلم  را کنار نمیگذارد و حق را  بخاطر تعصب قومی و ملیتی باطل جلوه نمی‌دهد، مثلا: دین به ما میگه در شهادت دادن جانب حق رو بگیرید، حالا ما نباید بخاطر تعصب قومی و ملیتی ولو پدرم یا همسایم باشه، حق رو زیر پا بذارم و این خودش ضد ارزش و ضد اخلاقه  پس عقیده بر هرچیزی ارجحیت داره، قوم گرایی و ملی گرایی یا ملیت پرستی در تضاد با اسلامه و اصلا در تضاد ارزش‌های اخلاقی و اجتماعیه.

اصول ملی گرایی با اصول اسلام در تضاد است، در ملی گرایی مرز جغرافیایی، نژاد و زبان  عامل اتحاد و خودی بودن است،در ملی گرایی افراد داخل یک محدوه که هم نژاد و هم زبان هستند خودی و هرفردی ولو مسلمان باشد خارج از آن مرز بیگانه محسوب می‌شود ، در حالی که در اسلام تمام مسلمانان از هر جای دنیا یک امت واحت هستند، و مرز و جغرافیا و رنگ و نژاد و ملیت  ملاک برتری نیست، در اسلام ملاک برتری فقط تقواست، در ملی گرایی یک کافر نیز می‌تواند حکومت کند، در اسلام هرکس راضی به قوانین غیرخدا و غیر قرآن باشد خود این کفر  است.

در اسلام، ترک، عرب، فارس وکورد مسلمان برادر هم اند چه چچنی چه هندی چه آفریقایی، اما در ملی گرایی فقط کسانی که ملیت و جغرافیای یکسان دارند خودی هستند و یک مسلمان عراقی بیگانه محسوب می‌شود. در اسلام، ملیت مقدس نیست،یک ترک مسلمان از یک کورد کافر بهتره و یک کورد مسلمان از یک ترک کافر بهتره ، مرز وجودنداره،

چگونه انسان می‌تواند هم مسلمان باشد هم ملی گرا؟ هم مسلمان باشد هم سکولار؟ یا مسلمان باشد ومدعی آتش پرستی؟ اصلا مگه چنین چیزی امکان پذیر است؟

سرچشمه ی مصیبتهای دامنه دار هورامیها در غرب ایران

سرچشمه ی مصیبتهای دامنه دار هورامیها در غرب ایران

به قلم : وریا هورامی

السلام علیکم

باید به خدمت شما وهمه ی دوستان مسلمانم برسانم که تمام مشکلات وبدبختی های ما از زمانی شروع شدند که این مکتبه وعقاید سکولاریستی وارد منطقه ی ما شدند .

#   انگلیس و فرانسه که سرزمین کردها را در میان ترکیه ،عراق ،سوریه ،لبنان ،فلسطین ، ارمنستان وآذربایجان تقسیم کردند عقیده ومرام سکولاریستی دارند.

#    صدام حسین ، رضاشاه پهلوی ، آتاتورک ، حافظ وبشار اسد که زبان وحتی نژاد کردها را انکار می کرده اند همگی سکولار بوده اند وقبل از آنها از جانب هیچ کشور ،مکتب و انسانی  چنین جنایتی در حق کردها صورت نگرفته است .

#  همین الان  نیمچه حکومت سکولارکردستان عراق درفکر حل نمودن هورامیها در زبان وفرهنگ خودش است و با آنکه از سال ۱۹۹۲ حکومت را در اختیار دارند ، اما به هورامیها اجازه ی خواندن ونوشتن به زبان مادری را نمی دهند. در حالی که آشوریها ،ترکمنها و… آزادی همه چیز را دارند.

ما هورامیها باید بیدار شویم خواب وبی خیالی و راه باز کردن برای سکولاریستها بس است . عامل همه ی بدبختیهای ما همین سکولاریستها هستند . ماباید از خانه وخانواده واقوام خودمان شروع کنیم وریشه سکولاریسم را بخشکانیم تا مشکلات دنیوی وحتی اخروی خود وملتمان را تمام کنیم .

ماباید به تمام حزبهائی که به نام اسلام، با خدمت کردن به سکولاریستها به اسلام ومسلمانان خیانت می کنند، بگوئیم که خجالت بکشید واگر یک ذره رحم در وجودتان باقی مانده به خاطر ستمدیده ها از سکولاریستهای مرتد فاصله بگیرید وبه صف مردم ملحق شوید .

آینده متعلق به اسلام است وروسیاهی برای خیانتکاران سکولار و دارودسته ی منافقین و سکولار زده ها باقی می ماند .

به احزاب سکولار و مرتد هم می گویم: ملت هورامان همان ملت ۴۴ سال قبل است وهر وقت که لازم باشد علیه کومله ودمکراتهای کافر و سایر احزاب سکولار دست به اسلحه می برد . درسی که ما به کومله های کمونیست داده ایم اگر عاقل باشند برای نوه ها وتمام کافران پس از آنها همچون دمکرات وپژاک کافی است .

آنها باید بفهمند هورامان یعنی مکان دین ودینداران و جایی برای قوانین غیر دینی فاحشه بازان سکولار غربی و آمریکائی ندارد .

آیا زمان بیداری هورامی های سکولار نرسیده است؟

آیا زمان بیداری هورامی های سکولار نرسیده است؟

به قلم: سیروان هه ورامی

این روزها توهین احزاب سکولار کوردی به هورامی ها زیاد شده است . البته سالهاست که هورامی ها و بسیاری از جافها  و منگورها و … را با انواع لقبها آماج توهینها و فحشهای خود قرار داده اند.

 معمولاً و طبق روال عادی روش گفتمان انسانهای جاهل و نفهم و علی الخصوص سکولاریستهای  خائن و مزدور کردستانات و هورامانات، هر گاه در برابر حق و دلایل قاطع کم می آورند ؛ به فوش و ناسزا و تهمت و برچسب زنی و اگر از دستشان برآید به خشونت و جنگ روی می آورند.
این دروغگویان سکولار اطراف ما که دست پرورده ی دروغگویان سکولار و فرآورده ی پست ترین اندیشه های ضد خلقی در منطقه هستند فاقد دلیل و برهان صحیح اند . هر احمق و دیوانه ای میتواند فوش و ناسزا بگوید . هنر انسان در دلایل عقلی و تفکر درست و صحیح اوست.

خیلی  دوست داشتم بر اساس: وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا ۖ (شوری/۴۰) و انتقام  سیئه و بدی (مردم) به چیزی مانند آن سیئه و بدی رواست؛ به این احزاب سکولار و بخصوص به طرفداران آنها در میان هورامی ها لقب گوساله را بدهم . اما به دو  دلیل پشیمان شدم:

  1. خداوند اینها را بدتر از  چهار پا  دانسته است. / أُولَٰئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ (اعراف/۱۷۹)
  2. پاکی و خدمتگذاری گوساله و خباثت، پلیدی  وضد اسلامی بودن  این موجودات  را

باید عرض کنم در این جا مسئله غرض شخصی نیست. ما با واقعیتهای روشنی روبرو هستیم . اماشما سکولاریستها با شعار دادن و بد وبیراه گفتن از این واقعیتها فرار می کنید .  اگر در هورامن غربی اشغال شذه توسط احزاب سکولار غربی بالاتر از ۶۰۰ جوان به جماعتهای اسلامی مخالف این احزاب سکولار می پیوندند یعنی نوعی اعتراض به این احزاب سکولار.

ما هورامی ها تا سر پوست و استخوان با احزاب سکولار مخالف هستیم و رهبر آنها را مرتدی می دانیم که تمام اعضای احزاب سکولار هم در کنار این بت اصلی مرتد هستند. حالا زمانی که می گوئید در اسلام این مساله وجود ندارد و مثلاً قاضی محمد گرجستانی الاصل مرتد نیست ، شما باید با توجه به منابع اسلامی وبا دلیل و مدرک بگوئید که این نوشته ها و واقعیات و این حکم در مورد این شخص سکولار صحت دارد یا نه ؟ با منابع سکولاریستی که نمی شود به قضاوت در مورد منابع اسلامی پرداخت که دو چیز متضاد با هم هستند. و در سکولاریسم چیزی به نام ارتداد وجود ندارد. دیگه از این شاخ به اون شاخ پریدن و هول هولکی چیزهایی را پراندن کار انسانهای باسواد امروزی و مدنی نیست .

ما وشما هم می دانیم که در میان کردهای ایران سکولاریستهای مرتد  جایگاه سابقشان را ندارند وتبلیغات ماهواره ای و میدان دادنهای سکولاریستهای آمریکائی و پول جیره بندی شده ی حکومت دست نشانده ی آمریکا در کردستان عراق به آنها است که  احزاب سکولاریست مرده و به حاشیه رانده شده را مطرح و بزرگ کرده است .

افکار پوسیده و کلاسیک  سکولاریستی مرتدین کردستان  سالهاست به موزه پیوسته و فقط در جوامع  و مغزهای عقب مانده ی مسلمان نشین هنوز دارند دست و پا می زنند.

اجازه دهید این احزاب سکولار کوردی تا می توانند به هورامی ها توهین و فحاشی کنند تا آن عده ی قلیل از هورامی های خائن و خود فروشی که سالها در کنار این احزاب سکولار برای صدام حسین سکولار و بارزانی های سکولار (نوکر حکومت سکولار ترکیه) مزدوری کرده اند بدانند که نه تنها در میان هورامی ها بلکه در میان احزاب سکولار کوردی هم هیچی نیستند.

هورامی های سکولار در اختیار احزاب سکولار کوردی قرار گرفته اند که این احزاب خودشان نوکر ترکیه شده اند و ترکیه هم نوکر آمریکا و ناتو . پس بدان که این هورامی های سکولار در درجه چندم نوکری هستند؟ پس هر توهینی لایقشان است.