فاجعه شهرستان قروه
حسین امامی نماینده رهبر انقلاب در غرب کشور در سال ۵۷ چنین واقعه ی جنایات غلاه شیعیه بر علیه اهل سنت قروه در حول و حوش ۲۳ بهمن ۵۷ را چنین بازگو می نماید:
« ما به آن جا رفتیم و وقتی رسیدیم دیدیم که خیلی از مغازه های سنی ها را آتش زده اند ، غارت کرده اند ، خرابی به بار آورده اند ، من از امام خواستم پولی در اختیارم بگذارد که به این ها خسارت بدهیم. چه شیعه ، چه سنی. پول در اختیارم گذاشتند. دیگر این که فکر کردم باید یک جماعتی از همه جمع بشوند. قروه چند صد ده دارد که اکثراً سنی هستند ، شیعه اش خیلی کمتر است. آن طرف سنندج اکثراً سنی اند… جریان درگیری قروه این بود بین آقایی به نام آقای شیخ هادی هاشمی که پیشوای اهل تسنن آن جا بود و بعد از من هم آمده بود… مسجد و تکیه ای ساخته بود که سنی ها می رفتند و نماز می خواندند. عده ای هم نیروی مسلح بودند که اسلحه جمع کرده بودند و آن جا نا امن شده بود. هر چه بود بعد از انقلاب با شیعه ها درگیر می شوند. زد و خورد می شود و عده ای کشته می شوند. از سنی ها تعداد بیشتری کشته می شود ، این ها بومی نبودند. بعضی ها را هم مثله کرده بودند ، له کرده بودند ، سرشان را کوبیده بودند . از طرفین مجموعاً ۳۰-۲۰ نفر کشته شده بود. بعد از درگیری شیخ هادی فرار کرده بود و این ها هم بولدوزر آورده بودند و تکیه ، حسینیه [ ؟ ! ! ] و مسجدش را با خاک یکسان کرده بودند. شیخ هادی اهل روستای دولاب (هورامان) ما بین کامیاران- سنندج زندگی می کرد و پس از درگیری باز به آن جا برگشت».[۱]
سیاست نفوذ بی سر و صدا ، استقرار و در نهایت تهاجم ، سیاست روز این گونه جماعت ها در سراسر دنیا بوده است، روش پلید و دژخیمانه ای که از عهده ی حیوانات درنده هم بر نمی آید. شما کجا دیده اید که سگ یا گرگ یا هر درنده ی دیگری بعد از کشتن هم نوعش ، محلش را آتش بزند ، آن را مثله کند ، یا این که له اش بکند و یا این که سرش را زیر سنگ و آهن کوبیده و از بینش ببرند و… . آیا غیر از مرتدین و اتحادیه صهیو-صلیبی جنگ های به اصطلاح صلیبی معاصر در سرزمین های مسلمان نشین ما چنین خون آشامانی را در چند قرن اخیر دیده ایم. قطعاً نه. انگار اتحادیه صهیو- صلیبی + مرتدین + این خنجرهای تزویرگر مسموم مثلث شومی را جهت انهدام اسلام به وجود آورده اند که نسبت به اسلام و مسلمین کوچک ترین رحم ، شفقت و انسانیتی را در خود از میان برداشته اند. اما به امید خدا این مثلث شوم با وجود آن که قرن هاست به وجود آمده و جان هزاران و بلکه میلیون ها مسلمان بی گناه را نیز گرفته اما هرگز نتوانسته به نتیجه ی دل خواهش برسد و عملاً شکست خورده ، چون وعده ی خداوند است که «وارثان زمین مستضعفین مومنند» نه قاتلان مغرض ، عقده ای ، خون آشام، فرصت طلب بی رحم.
ولله الحمد والمنه
و الله اكبر
ابوسلیمان هورامی
[۱] . چشم انداز ایران ، صفحه
خواهر من در قروه بعد از ديدن صحنه جنايت كشتار چند شيخ سني به دست تندروهاي شيعي سريش آبادي حالت رواني پيدا كرده بود.هيچ وقت خانواده من و هزاران خانواده كورد در قروه اين جنايت را از ياد نمي برند.
این یه فاجعه بود که اگه حکومت شیعه مذهب ایران جلو ان را نمی گرفت بدون شک همان بلائی سر اهل سنت ایران می امد که بر سر اهل سنت عراق آمد .
مادر من روزی نیست که راجب به ان روزها با من حرف نزندو همیشه اسم فردی به نام اسماعیل که هر روز در خیابان با ساطور و چاقو جولان میداده و از مردم درخواست داشته که خانه سنی هارا به او نشان بدهند به اندوهی از غم و ترس به زبان میاورد.
جنایات و کثافت کاری شیخ هادی مسبب اصلی کشتار بی گناهان اهل سنت شد ، مردم بیچاره رو جلو انداخت جلوی گرگ های رافضی و وقتی حمام خون راه افتاد خودش فرار کرد به لندن و اروپا
واقعا ناعادلانه قضاوت کردید! اگر کسی فردا به خونه تو امد و بهت هجوم کرد، و خواست تمام عزیزانترا بکشد حتما مشکل از توست، اره؟
مرحوم سید حاجی شیخ هادی هاشمی حق دفاع از خود و مکان خود را داشت. دفاع کردن یک واجب دینی است. مثل اینکه شما از اینا حالیت نمیشه. غربت رفتنش همم اجباری بود. مهاجرون زمان پیغمبر اکرم ص هم به غربت رفتن وقتی جانشان به خطر افتاد. هیچ اشکالی نداره. تمام دنیا زمین خداست. هرجا ادم پناهی پیدا کند هیچ مشکلی ندارد. اتفاقا زرنگی ان بزرگوار را نشان داد که شجاعانه مقاومت مرد تا توانست و بعد از میان هزارها نفر رد شد به کمک خداوند و اجدادش طاهرینش.
هنوز هم که هنوزه کسی به صداقت و شرافت سید شیخ محمد هادی هاشمی و خانواده ی محترمشان در استان کردستان پیدا نمیشود. دولت شیعه باید هر روزه، این دروغهارو به اون بزرگوار نسبت میدن.
جانم به قربان سگ درگاه شیخ هادی هاشمی
کاملا برعکس فرمودید انسانی والا بودند خدایشان بیامرزد.