هورامان در مسير گذار واتحاد جهت حفظ بقا ( ۲ )
به قلم : ابوسلیمان هورامی
طوايف مختلفي كه اسكلت مادها وهخامنشيان را تشكيل دادند پس از روي كار آمدن خاندان هاي قدرتمند پهلوي در اقوام غالب حل مي گردند وهيچ اثري از زبان يا حتي عقايد ديني آن ها نيز باقي نمي ماند، وپس از روي كار آمدن طوايف مختلف پهلوي، تا به امروز زبان وفرهنگ آنها با تغيراتي در ايران زمين رايج است.
در زمان اشكانيان پهلوي اشكاني رايج بود، ودر زمان ساسانيان زبان پهلوي ساساني .كه زبان شناسان زبان پهلوي را به باستان ، ميانه ، دري وجديد تقسيم نموده اند.
تمام آنهايي كه در دانشگاههاي مختلف ايران تحصيل كرده وبا زبانها ولهجه هاي مختلف ايران زمين آشنايي يافته اند ويا اينكه به عنوان كارگر فصلي در يكي از شهرهاي ايران زمين شمال ، جنوب ،شرق ومركز مشغول به كار بودند مي توانند از نزديكي لهجه ها وهم خانوادگي آنها باهمديگر گواهي بدهند واينكه همگي ما داراي زباني پهلوي هستيم ، وبا توجه به تغييرات زماني و آمدن اقوام مختلف ويا شرايط محيطي جغرافيايي هرقومي در حفظ ونگهداري از زبان اصلي ايران زمين از قوم ديگر كوشا تر بوده است يا خير؟
بعنوان مثال اقوام كوهستاني با داشتن كوههاي صعب العبور ودوري از مراكز پر رفت وآمداقوام وسپاهيان كه از مراكز تبادل زباني وفرهنگي بوده اند، بهتر توانسته اند اززبان وآداب ورسوم خود مراقبت كنند واقوام دشت نشين با همسايه یا ملل ديگر در معرض تبادل فرهنگي ونفوذ فرهنگي وزباني ديگر اقوام بوده اند . هورامان ،بازماندگان زبان تاتي ، لري و… از جمله اين لهجه هايي هستند كه تا حدودي سالمتر مانده اند وبه زبان پهلوي نزديكتر اند .اما لهجه هاي ديگري همچون ساكنان جزاير جنوب ايران در قشم ، بندر، اصفهان، شيراز ، تبريز،خوزستان و… به خاطر نزديكي با اقوام وملل مختلف لغات بيگانه زيادي وارد زبان آنها گرديده تا حدي كه عده اي از آنان همچون تاتي هاي آذربايجان كلاً زبان خود را ترك كرده وتسليم زبان تركي گرديدند.
ازلحاظ مذهبي هم با آنكه عدهء كثيري از محققين متاثراز شرق شناسان وسكولارهاي مرتد مدعي شده اند كه ساكنان غرب ايران زمين وبخصوص هورامان همگي زردتشتي بوده اند، دروغي بيش نيست چون اگر به اسناد ومدارك ساسانيان مراجعه كنيم مي فهميم كه اشكانيان زردشتي نبوده اند ودر زمان ساسانيان نيز با آنكه دين رسمس زردشتي بود اما اديان مختلفي در ايران زمين رواج داشتندوهورامان ، نيز ازاين قاعده مستثني نبودند.
وجود وكشف جسد هاي موميايي شده در اطراف سنندج وكشف هزاران قبر وجسد كه در داخل سفالينه ها به همراه طلا وجواهرات مطعلق به مرده، خود بزرگترين دليل است مبني بر اينكه اين مردم زردشتي نبوده اند چون زردشتيان مرده هاي خود را دفن نمي كردند ، واينكه هنوز هم معبد آناهيتا در کرماشان وپيروان یارسیان كه تمام كتب اوليه آنها به زبان هورامي است نيز باقي مانده اند ، خود ازوجود عقايد ديگري غير از زردشتي گري در ميان مردم حكايت دارد واين علاوه بر وجود اديان سماوي مسيحيت ويهوديت در ميان مردم بوده وهنوز هم با سخت گيري هاي افرادي عليه آنها ، ما هنوز هم آنها را در ميان خود مي بينيم واين علاوه بر صدها عقايد وباورها يی است كه از زمان ورود اشكانيان در ايران زمين رواج داشته است.
دين رسمي وحكومتي كه براي خودش آتشگاههايي بر پا ساخته بود زردشتي بود در سراسر ايران زمين هم پيرواني داشت اما اين به معناي عدم وجود اديان ديگر همچون مانويت ، بوديسم يا … نبوده ونخواهد بود . وهورامان ، رانيز كه پناهگاه اغلب مخالفين حكومت مركزي بود را قطعاً نمي توان صاحب دين رسمي زردشتي دانست چون شواهد مكتوب موجود وهمچنين قبر ها واشياي كشف شده خلاف اين را مي رساند.
هورامان پس از پذيرش اسلام در زمان عبدالله بن عمر نيز با آنكه اكثريت آنها مسلمان گشته ، اما هرگز صاحب يك دين نبوده اند بلكه باقي مانده عقايد هورامي ها در قالب دين ، يهويت ومسيحيت نيز به حيات خود ادامه داده اند.
پس برادران وخواهران ارجمندم توجه داشته باشند هورامان نيز که خود را بازماندگان طايفه سورن وحافظان ايران زمين مي دانند ، همچون ديگر طوايف ايران زمين عضو يك خانواده اند با تاريخ ، تمدن و گذشته اي مشترك ومشخص وهم اكنون با وجود پديد آمدن بيگانگي هاي عقيدتي وجنگهاي درون گروهي ، باز اين گذشته از بين نمي رود، واين هيچ تضادي با عقيده صحيح اسلامي ندارد، بلكه شناخت صحيح راهي است جهت جلوگيري ازغلطیدن عده اي جوان نا آگاه به دامان سكولارهاي مرتدي كه با بهره گيري ازشرق شناسان در پي عقيده سازي وتاريخ سازي براي آنها مي باشند.
با تمام آنچه كه گفته شد ما در توصيف وضع موجود تنها به كتب افرادي چون هرودوت ، کتزیاس و… يا قباله پهلوي هورامان ، كتاب سرانجام وكلام یارسان وديگر اسناد نوشته شده توسط ساسانيان وديگر اشياي زير زميني وكشف شده منطقه خودمان اکتفا كرده ايم، اما با اين وجود با گذشت قرن ها وآمد ورفت ملتهاي مختلف هيچ قومي نمي تواند ثابت كندكه با هيچ ملت ديگري آميختگي نداشته است ويا اينكه زبان وعقايدش از ملل ديگر تاثير نپديرفته است، به همين دليل است كه با اين همه روشنگري كه در زمينه قوميت مي گردد ، اگر كسي به نژاد گرايي گرايش يابد بايد به قول رسول اله صلي الله عليه وسلم برود وآلت تناسلي پدرش را ماچ كند. چون همه چيزهاي نژادي و ارثي از آن طريق به وي رسيده است.
ما مسلمين همچنانكه در زمينه عقايدمان در مبارزه با بدعتها وخرافات وتمام آن چيزهايي كه از عقايد و افكار انحرافی بشري وارد اسلام گرديده ، كوتاهي وسستي به خود راه نمي دهيم به همان شيوه هم اجازه نمي دهيم كه ديگران جهت ضربه زدن به تاريخ وگذشته ما، وخدمت به سكولاريسم ومرتدين مهاجم، وحمله برضد اسلام وتاريخ پرشكوه اسلامي مردم منطقه ، اقدام به تحريف تاريخ وهمچون پير زنان مشغول قصه سرايي وتوهم بافي بر مبناي عقیده ی فاسدخود باشند.
هوراماني كه با اين تاريخ وگذشته روشن وشكوهمندش توانسته پس از سپري كردن آن همه دسیسه هایی كه حكومتهاي ظالم صفويه، قاجار، پهلوي ، بعثيون ، مرتدين سكولار كومله ، دمكرات ، پژاك ، پارتي ،یه کیه تی و… برايش چيده اند جان سالم بدر برد ، قطعاً خواهد توانست با بازگشت به ارزشهاي ديني واطمينان به تاريخ وادبيات مستحكمش آينده درخشانش را رقم بزند .
مردم هورامان در طول حيات تاريخي خود دريافته اند كه اگر دين داشته باشند وبه آن پايبند باشند همه چيز دارند، واگر از آن فاصله بگيرند، به نسبتي كه دور شده اند، به همان نسبت هم به طرف سقوط ونابودي به پيش خواهند رفت . پس جهت حفط دين خود بايد با پرهيز از سكولارهاي مرتد، در اتحادي كه جهت حفظ بقاي خود با ديگر اقوام ايران زمين مي بندند كاملاً هوشيار بوده وآگاهانه دست به عمل زندوعاقبت به خيري وبهشت برين را فداي توهمات وتبليغات وسوسه انگيز ودروغين شيطان وياران سكولار مرتدش ننمايند.
از تاريخ وگذشته آنچه را مي گيريم كه به سوال روزمان پاسخ دهد وجوابي براي نيازهاي روزمان داشته باشد، بعد از مطالعه هر بحث تاريخي بايد از خود بپرسيم كه چي ؟ براي امروز من چه فايده اي دارد ؟ در آينده من چه تاثيري مي گذارد؟ وقتي كه به اين سوالات جواب داديم آتوقت است كه از تاريخ ‹‹ عبرت ›› گرفته ايم، وآن را ازمشتي داستان كهنهء بي روح ، به ابزاري كارآمد ورهنما مبدل ساخته ايم. در واقع امر نقشه ی تجربه وطی شده اي را در اختيار داريم كه هم راههاي پر پيچ وخم ،دره هاي مهلك ، پرتگاهها وباتلاق ها در آن مشخص است وهم راه هاي مستقيم وبدون خطري كه انسان هاي گذشته به ارث گذاشته اند. و شايد اجداد هاي ما هم هر كدام راهي را انتخاب كرده اند وما هم اكنون نتيجه اش را ثبت شده مي بينيم چيزي كه خودشان به آن اندازه ازآن خبر نداشته اند.
پس تاريخ وحتي داستانهاي تاريخي قرآن ، نقشه هاي مطمئن وتجربه شده اي هستند كه هم ابتداي راه را مشخص مي كنندهم اتفاقات مسير حركت وهم نتيجه را .
هم اكنون هورامان دريك «مرحله ی گذار»ي قرار گرفته است كه بايد همچون پيشينيان خود مسير را براي خود برگزيند . يا همراهي با سكولارهاي مرتد كومله ، دمكرات ، پژاك ، پ.ك.ك، پارتي ،یه کیه تی و…وجنگي حتمي با مسلمانان وقوانين واحكام الهي ودر قيامت هم آتش جهنم وپشيماني ابدي . يا انتخاب راه اولياء ، صالحين وشهداء .و هم مسیر شدن با تمام نظامهای ضدسکولاریستی ديني -مذهبي صحيح و بدعتگرا و حتي شرك آلود منطقه، وبكارگيري تمام اسباب ونيروهاي موجود جهت مبارزه با ديكتاتوري سكولاريستي مهاجم به رهبري آمريكا ومتحدين مرتدش كه قسمتي از خاكمان در هورامان غربی را نيز به اشغال خود درآورده اند، و در نهايت كسب يكي از دو پيروزي در دنيا وبدست آوردن بهشت ورضاي الله جل جلاله درقيامت.
فرزندان هورامان وسازندگان تاريخ ايران زمين غير از اين دو راه هيچ راه ديگري ندارند و قطعاً همچون گذشتگان صالح وديندار خود راه دفاع از ارزشهاي ديني ومبارزه با تهاجمات غربيهای مهاجم ومرتدین سکولار بومی وكسب رضاي خداوند را انتخاب خواهند كرد.
ولله الحمد و المنه
والله اکبر
ابوسلیمان هورامی