- دربرابر ناسیونالیسم سکولارها چگونه هم كُرد باشیم هم سورانی هم هورامي وهم…(۳۵۲) واکنش عموم مسلمین در برابر جنگ روانی دین سکولاریسم
بر گرفته از کتاب روابط متقابل اسلام و دین سکولاریسم
مؤلف: ابوحمزه المهاجر هورامی
اولين قومي كه در تاريخ از واژه معادل كُرد براي ساكنين مناطق كوهستاني اطراف خود استفاده نمودند سومريان بودند .آنان ساكنين اين مناطق كوهستاني را كه هر كدام داراي فرهنگ ، زبان ، آداب ورسوم جداگانه وحتي نژاد جدا گانه اي بودند را ‹‹كُرد›› مي ناميدند . دراين تعريف تمامي ساكنين سلسله جبال زاگرس، از خليج فارس تا حوالي مريوان واز آنجا به بالا به همراه سلسله كوههاي آرارات و…. را نيز در بر مي گرفت. البته زمانی که سومریان مجبور به مهاجرت به فلسطین و از آنجا به شمال آفریقا گشتند باز کوهستانیها را به همین اسم نامگذاری کردند واژه کُردفان ، کُردوبه ( قرطبه ) از این قبیل واژگان است .
در اين نامگذاري مسئله زبان، مذهب، حكومت و… مطرح نيست بلكه مهم ساكن بودن در مناطق كوهستاني است، بر خلاف سومريان كه خود در دشتها به سر مي برند .مسلمين نيز به تبعيت از همين تعريف براي ساكنين اين مناطق از واژه ‹‹جبال›› استفاده كرده اند كه معادل همان واژه ‹‹كُرد›› سومريان مي باشد. در اين صورت تمامي ساكنين مناطق كوهستاني دنيا كُرد هستند.
پروفسور رشيد یاسمی در كتاب«كُرد وريشه نژادي آن» مي گويد كه ساكنان كوچنده مناطق كوهستان را كُرد ويكجا نشينان را گوران مي ناميدند. همين الان هم واژه كُرد وهورامي در ميان مردم بيانگر اين تعريف ياد شده مي باشد.
مردم هورامان خودشان را«پاله وي» يا پهلوي مي ناميدند.«پاله» یعنی شهر وکسی که از شهر مراقبت می کرد را «پاله وان» یا پهلوان می نامیدند. همچنانكه كسي كه از باغ نگهداري ومراقبت مي كرد را ‹‹ باخه وان ›› یا باغبان مي ناميدند، واژگان اين چنيني بسيار زياد اند . هم اكنون نيز هورامي ها به كفش ‹‹پاله›› مي گويند، يعني آنچه كه شهرنشينان يكجا نشين از آن استفاده مي كردند. جنگ لفظي كه هم اكنون ميان مردم منطقه اطراف هورامانات تحت عنوان كٌرد وهورامي رايج است از اين طرز تفكر ناشي مي گردد .هوراميها خود را از لحاظ پایبندی به ارزشهای دين ، اخلاق عمومی و تمدن برتر از كوچ نشينان اطراف مي دانستند به همين دليل خود را ‹‹هورآماني›› يعني برتر از ديگران وبرجسته تر از ديگران نامگداري مي نمودند. كه آقاي مظفر بهمن سلطاني هورامي در تعريف واژه ‹‹ هورآمان›› به خوبي اين مفهوم زنده را توضيح داده است .[۱]
در هر صورت در شكل خارجي وبرون مرزي آن، ديگران به تمام ساكنين مناطق كوهستاني كرد مي گفتند. ودر زمان خوارزمشاهيان براي اولين بار مناطق اطراف كرمانشاه ، ايلام وحوالي آن را كردستان ناميدند، كه تحت تاثير مستقيم فرهنگ وتمدن هورامان بودند وهم اكنون نيز واژه هاي زبان هورامي رابه وفور مي توان در اين لهجه يافت ودردورانهاي پس از آن بود كه مناطق كنوني استان كردستان اين عنوان را گرفتند، وبه دنبال آن ساير مناطق كوهستاني نيز همچون زمان سومريان بر خود نام كردستان را نهادند.
در اين نام گذاري جديدي كه رايج شده هركسي با هر نژادي كه در مناطق كوهستاني زندگي مي كند مي تواند خود را «كُرد» بنامد وساكنين زاگرس از خليج فارس اعم از : خملي زبانان، لرها، كلهرها، هوراميها، سورانها، باد يناني ها، شكاكها وحتي تركها، عربها، ارمنيها، رومی ها، عبريها و سایر نژادهایی كه دراين مناطق با حفظ ديانت خود ساكن بوده اند نيز مي توانند خود را «كُرد» بنامند ، پس «كُرد» نژاد يا مذهب خاصي نيست، بلكه فرهنگي خاص ومتمايز باساكنان مناطق دشت نشين وصحرانشين است كه ساكنان مناطق كوهستاني با نژادها و زبانها واديان مختلفي مولد آن بوده اند ، همچنانكه صحرا نشينان اعم از هر نژاد يا زباني كه باشند داراي مشتركات فرهنگی مي باشند.
كوهستانيها به خاطر شرايط جغرافيايي ومحيطي شيوه ی پوشاك، خوراك، اخلاق وآداب ورسوم متمايزي دارند كه در تمام دنيا مي توان ميان اينها مشتركاتي را يافت،چنانچه درميان پوشاك وبسياري ازآداب ورسوم مردمان كوهستاني تاجيكستان، چچن، افغانستان، كره و… باهوراميها وسورانها مي توان مشتركات بزرگي كه ناشي از شيوهء فرهنگي مناطق كوهستاني است را يافت.
آن چيز اساسي كه باعث تنوع فرهنگي واخلاقي ميان اين اقوام گرديده عامل فكر وعقيده است . براي همگان كاملاً روشن است كه هر شخص چگونه مي انديشد به همان گونه هم زندگي مي كند، يعني در واقع زندگي شخص نمايانگر انديشه وعقيده شخص مي باشد . اگر زندگيش پاك وصحيح است به خاطر عقيده وفكر پاكش است واگر شخص زندگي آشفته وآلوده اي دارد به خاطر انديشه وعقايد آشفته وآلوده اش مي باشد . اينگونه اختلافات عقيدتي باعث ايجاد شكاف ميان تمامي انسانها گرديده كه مناطق كوهستاني نیزازآن بري نبوده اند.
درزمان خوارزمشاهيان بخشي از مناطق لرها+ايلام+كرمانشاه كردستان ناميده شد پس از آنكه اين مناطق در عصر صفويه تغيير مذهب دادند عنوان كُردستان هم از آنها گرفته شد و بر حومه سنندج اطلاق گرديد كه سني مذهب ماندند وتقريباً ميان آنها شكافي ايجاد گرديد كه هنوز هم نوعي بيگانگي فرهنگي را مي توان مشاهده كرد. كُردهاي شيعه مذهب براي خود دنيايي جدا گانه، با جهانبيني جداگانه اي ساخته اند وكُردهاي سني نيز به همين نحو ومرتدين سكولار با تمامي شاخه هايش نيز در دنياهاي عجيب وغريب ومتضادي سير مي كنند كه كاملاً با دو جهانبيني مذهبي وسنتي كُردهاي سني وشيعه متضاد ومتناقض است.
در گذشته هاي دورنيز كاسي ها، گوتي ها، لولوبي ها، اورارتويي ها، ميتاني ها، اتحاديه مادها ، هخامنشيان، سلوكيان، اشكانيان، ساسانيان و….. دراين مناطق كوهستاني با عقايد مختلفي زيسته اند كه نتيجه تمامي اين دگرگوني ها وفعل وانفعالات آنها ،تولد فرهنگ كوهستاني موجود بوده كه هم اكنون دين وعقيده نمايندگي ورهبريت آنرا به عهده گرفته است، هرچند كه در اين اواخر مرتدين سكولار جهت تحميل عقايد سكولاريستي خود تلاش هاي نافرجام وانتخارگونه اي را به نمايش گذاشته اند.
سورانها ، شکاکها ، لکها ، لرها وهوراميها دريافته اند كه به هر ميزان به دين وعقايد ديني رو بياورند به همان اندازه بر عزت وابهت دنيوي آتها افزوده گشته وهر ميزان ازآن فاصله بگيرند ذليلتر وزيردست ترفرهنگها وتمدنهاي ديگر مي گردند. بيداري اسلامي در مدت چند سال گذشته تا كنون دوباره سرزمین ما را در مسير عزت وافتخار همان ‹‹ عزت ›› گذشته قرار داده است.
[۱] مظفر بهمن سلطاني هورامي ، تاريخ هورآمان ،ص ۳۵۵