مرگ دختر بد حجاب سقزی بهانه ای دیگر در دست دارودسته ی منافقین داخلی و کفار خارجی

مرگ دختر بد حجاب سقزی بهانه ای دیگر در دست دارودسته ی منافقین داخلی و کفار خارجی

به قلم: کیوان مریوانی

دختری به نام .م. امینی اهل شهرستان سقز کردستان دارای سابقه ی بیماری دیابت نوع یک و همچنین تومور مغزی که در سن ۵ سالگی مورد جراحی مغز قرار می گیرد؛ به گواهی سگی به اسم کاوه (که در مراسم خاکسپاری برای مُلایی که قصد داشت نماز جنازه ی این دختر را بخواند پارس می کرد و می خواست پاچه ی این مُلا را بگیرد،) این دختر اعتقادی به اسلام نداشته و طبعاً یکی از طرفداران احزاب سکولار بوده؛ حالا چنین دختری با چنین سابقه ای در میان آنهمه بدحجاب تهران به عنوان بدحجاب ترین آنها دستگیر می شود. آیا برای خانواده و … که یک زره غیرت و شرافت در آنها باقی مانده باشد ننگی بالاتر از این می تواند وجود داشته باشد؟!

به هر حال این دختر بدحجاب که تهران را مثل سایر مفسدین فارس و تورک و غیره با اروپا و ترکیه و سلیمانیه عراق اشتباه گرفته بود به همراه چند بی حجاب دیگر دستگیر می شود که در نهایت بر اثر فشاری که به خودش وارد می کند در مرکز ارشاد در خیابان وزرای تهران سکته می کند و به هلاکت می رسد و هلاکت او ابزاری می شود در دست کفار سکولار جهانی و مرتدین سکولار محلی و دارودسته ی منافقین (سکولار زده) داخلی جهت ضربه زدن به چند دستاورد و ارزش مهم که یکی از آنها حمله به حجاب اسلامی است به گونه ای که حتی مشاورامنیت ملی آمریکا و نماینده ویژه وزارت خارجه آمریکا در امور ایران و مجازی های آل سعود و بهائی ها و ربع پهلوی و دارودسته ی جنایتکار رجوی و سایر احزاب سکولار ریز و درشت دیگر به همراه فرصت طلبان و دارودسته ی منافقین داخلی یکی پس از دیگری بیانیه و تویت و غیره صادر کردند و حتی عده ای مفسد داخلی هم یا موهای خود را تراشیدند یا عکس بیحجابی نشر دادند و یا….

لازم است از میان صدها نمونه به سه نمونه اشاره شود و بدانیم که چند روز قبل از این، خانم شلیر هورامی چشمیدری توسط یک کورد سکولار گوشخانی مورد تهدید جهت تعرض قرار می گیرد که جهت محافظت از ناموس و پاکدامنی خودش از طبقه ۲ منزلش در مریوان بیرون می پرد که باعث مرگ این بزرگوار می شود اما هرگز خبر این زن مسلمان پاکدامن بولد و رسانه ای نشد.

همین دیروز ساعت ۱۴:۲۰ بود که یک خانم محجبه که به دو زن بدحجاب تذکر می دهد این دو بدحجاب با ضربات چاقو سرش را مورد حمله قرار می دهند که توسط کلانتری ۱۵۹ بیسیم تهران دستگیر می شوند اما باز خبر مصدومیت این خواهر مسلمان توسط این دو زن بدحجاب هرگز رسانه ای نمی شود و..

در همین کُردستان عراق که توسط همین کوردهای سکولار اداره می شود به گواهی رئیس اتحادیه ی مردان، در آن عوض کردن زنان و همسران توسط شوهران سکولار در حال تبدیل شدن به مُد است، و در برابر، قبرستانی تحت عنوان «گورستان سیوان سلیمانیه» وجود دارد که مدفن سه هزار زن و کودک است که توسط اطرافیان خود به قتل رسیده اند که سنگ قبر ندارند و بستگان‌ شان از خاکسپاری آنها ابا کرده ‌و کار را به شهرداری سپرده‌ اند و با شماره معرفی می شوند؛ از بین  سه هزار قبر، ۷۰ درصد گورها متعلق به زنانی ‌است که به دلایل بی عفتی توسط خانواده‌ هایشان به قتل رسیده‌ اند؛ سایر گورها متعلق به کودکانی است که در اثر تجاوز یا رابطه جنسی نامشروع به دنیا آمده‌اند اما به دست خانواده زن کشته شده‌ اند و….

این تنها یکی از ثمرات این کوردهای سکولار برای ملت مسلمان ما بوده است که عده ای سکولار و سکولار زده  قصد پیاده سازی این پروژه ی ننگین را در میان کوردهای مسلمان و باغیرت و باشرف ایران هم دارند و جرقه های آنرا با مبارزه با قوانین شریعت الله و بخصوص با مبارزه با حجاب زده اند و هم عقیده های اینها در میان فارسها و تورکها و غیره با قرآن سوزی و غیره با این موجودات سکولار همصدا شده اند.

  در اینجا چون بحث سر حجاب است باید گفته شود که حجاب حکم پدر یا مادر یا حکومت ایران یا فلان حکومت و فلان انسان نیست که جهت مخالفت با آنها بتوان با حجاب هم مخالفت کرد، بلکه حجاب حکم الله است که هر شخص یا خانواده یا قوم و مجتمع و حاکمیتی یا آنرا مثل سایر احکام قبول می کند و تسلیم این حکم الله می شود و رعایتش می کند یا این حکم الله را مثل سایر احکام نمی پذیرد و با آن مبارزه می کند.

اگر کفار اصلی و مرتدین سکولار محلی با این حکم مثل سایر احکام مبارزه کنند و یا دارودسته ی منافقین ( سکولار زده های) داخلی اگر فرصتی برایشان پیش بیاید و احساس کنند قدرت نظامی حکومتی و قدرت بازدارندگی اجتماعی به آنها اجازه ی ابراز وجود داده و با این قوانین مخالفت کنند امر عجیبی نیست؛ اینها در طول تاریخ همینگونه بوده اند، اما عجیب کار آن مُلائی است که بر لاشه ی چنین اشخاصی نماز می خواند، عجیب کار فلان مومنی است که هنوز ماهیت این دشمنان آشکار و پنهان داخلی و خارجی را نشناخته و در مواردی به بهانه های دروغین فریب آنها را می خورد و در اغتشاشات آنها مشارکت می کند یا حتی  در برابر تخریبات این دشمنان فاسد و مفسد بی طرف می ماند و تنها نظاره گر شده است!

پس فریب نخور، گشت ارشاد و این دخترک بهانه است، زدن حیاء و اصل اسلام و قوانین شریعت الله نشانه است.

3 دیدگاه در “مرگ دختر بد حجاب سقزی بهانه ای دیگر در دست دارودسته ی منافقین داخلی و کفار خارجی”

  1. واژه هلاکت از نظر اخلاقی بنظرتون واژه درستیه؟ مقامات کشوری و لشکری از جمله رییس جمهور به خانواده ایشان تسلیت گفتند شما که مدعی سلفیت هستی با این ادب و اخلاق نازل صحبت می‌کنی بنظر خودت درسته آقای مریوانی؟

    1. برای کسی که به گواهی اطرافیانش اعتقادي به اسلام نداشته و حتی مانع خواندن نماز میت بر او می شدند بدون آنکه از سوی والدین او هم ردی بر این اعمال داده شود به کاربردن هلاکت شایسته اش است، حالا دیگران به خاطر ظروف و موقعیت‌های سیاسی داخلی و بین المللی چه می گویند فرق دارد .

      ما مدعی سلفی گری یا دقیقتر مدعی نجدی گری هرگز نبوده و نیستیم.

      ما کورد و اهل سنت و شافعی مذهب هستیم و در فقه ما چنین کسانی و تمام آنهایی که در این اغتشاشات مرتکب پاره کردن قرآنها یا سوزاندن قرآن یا مساجد یا توهین به اسلام و پیامبر و سایر مقدسات شده اند و مردهداند یا کشته شده اند در واقع به هلاکت رسیده اند.

  2. ☑️ بیانیه سازمان پزشکی قانونی درباره علت فوت مهسا امینی

    ?شرح مختصری از گزارش علت فوت مرحومه مهسا امینی ارائه شده به مرجع قضائی که بر اساس پرونده بیمارستانی عمل جراحی کرانیوفارنژیومای مغز در بیمارستان میلاد در سال ۱۳۸۶، پرونده درمانی بیمارستان کسری در زمان منتهی به فوت، شرح معانیه ظاهری جسد و کالبدگشایی، نتایج آزمایش‌های سم‌شناسی و آسیب‌شناسی، تحقیقات قضایی و کمیته‌های کارشناسی متعدد تخصصی و فوق تخصصی تنظیم یافته است به شرح ذیل اعلام می‌شود:

    ?متوفیه پس از عمل جراحی تومور کرانیوفارنژیومای مغزی در سن ۸ سالگی دچار اختلال در محور مهم هیپوتالاموس ـ هیپوفیز و غدد تحت فرمان آن (از جمله آدرنال و تیروئید) شده است. به علت این بیماری زمینه‌ای متوفیه تحت درمان با دارو‌های هیدروکورتیزون، لووتیروکسین و دسموپرسین بوده است.

    ?ایشان در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۲۲ از ساعت ۱۹:۵۶ بطور ناگهانی دچار افت هوشیاری شده و متعاقب آن بر زمین می‌افتد که با توجه به بیماری زمینه ای، متوفیه توانایی لازم جهت جبران و تطابق با وضعیت ایجاد شده را نداشته، لذا در شرایط مذکور دچار اختلال ریتم قلب و کاهش فشار خون و متعاقب آن کاهش سطح هوشیاری شده که به دلیل انجام عملیات احیای قلبی ـ تنفسی غیرموثر در دقایق حساس اولیه، دچار هیپوکسی شدید و در نتیجه آسیب مغزی شده است، علی رغم برگشت عملکرد قلبی متعاقب عملیات احیای پرسنل اورژانس، حمایت تنفسی انجام شده کارساز نبوده و با وجود انتقال ایشان به بیمارستان و زحمات کادر درمانی بیمارستان کسری، بیمار به علت نارسايی چند ارگانی (M.O.F) ناشی از هیپوکسی مغزی در تاریخ ۱۴۰۱/۶/۲۵ فوت می‌نماید.

    ?لازم به ذکر است با استناد به مدارک پزشکی بیمارستانی، بررسی سی. تی اسکن مغز و ریه، نتایج معاینه ظاهری جسد و کالبدگشایی، آزمایشات آسیب شناسی، فوت نامبرده ناشی از اصابت ضربه به سر و اعضا و عناصر حیاتی بدن نبوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *