پیام یک زن محجبه‌ی مسلمان به یک زن سکولار فمینیست!

پیام یک زن محجبه‌ی مسلمان به یک زن سکولار فمینیست!

خانم سکولار فمینیست…

من می‌توانم گرمای ناشی از حجاب را در تابستان به همان اندازه تحمل کنم که تو درد ناشی از پوشیدن کفش‌های پاشنه‌بلند و قرار گرفتن تمام پوستت در معرض نور مستقیم خورشید را تحمل کنی.

من می‌توانم حجاب را تحمل کنم همان‌گونه که تو توان تحمل درد بوتاکس و جراحی پلاستیک را داری.

من می‌توانم صورت و موهایم را با لباس بپوشانم، همان‌گونه که تو می‌توانی با لوازم آرایشی که منافذ پوست را مسدود می‌کنند، صورت خود را ‌بپوشانی! و یا می‌توانی موهای خود را با مواد رنگی  بپوشانی و به هنگام خارش چشم از دست‌زدن به آن إبا داشته باشی و مقاومت کنی که مبادا به لنزها و یا مژه‌های مصنوعیت آسیب برسد.

حالا من از شما می‌پرسم؛

پس پوشیدن لباس‌های تنگی که حرکات شما را محدود و سخت و نیز جسم‌تان را خفه می‌کند، چطور؟

و یا لباس‌های کوتاهی که مانع خم و راست‌شدن یا تنفس طبیعی شما می‌شود؟

چگونه می‌توانی ساعت‌ها صورت خود را در هوای آزاد نشویی، فقط به این دلیل که آرایش یا مدل موی خود را خراب نکنی؟

دلیل این حجم از صبر، تلاش و تحمل چیست و از برای کیست؟ برای مردی که همزمان با وی می‌جنگی و در عین حال دنبالش می‌دویی؟

حال، زن آزاده کیست؟! منِ محجبه‌ی پایبند و مسلمان یا توی فمینیست؟

ثمره امانت داری و پرهز از حرام خوری

ثمره امانت داری و پرهز از حرام خوری

ارائه: ابومحمود کندزی

ﺷﯿﺦ ﻋﻠﯽ ﻃﻨﻄﺎﻭﯼ ـ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻪ ـ ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻭ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖﻫﺎﯾﺶ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ :

ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻊ ﺗﻮﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﻣﺴﺠﺪﯼ ﺑﺎ ﺑﺮﮐﺖ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﺍُﻧﺲ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ . ﺑﺪﯾﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺴﺠﺪ ﺗﻮﺑﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﺁﻥﺟﺎ ﻗﺒﻼً ﺧﺎﻧﻪِﯼ ﻓﺤﺸﺎ ﻭ ﻣﻨﮑﺮﺍﺕ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ﻫﻔﺘﻢ ﻫﺠﺮﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﻭ ﻭﯾﺮﺍﻧﺶ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺎﯾﺶ ﻣﺴﺠﺪﯼ ﺳﺎﺧﺖ.

ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﻫﻔﺘﺎﺩ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ، ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺠﺪ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺑﺎ ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺷﯿﺦ ﺳﻠﯿﻢ ﺳﯿﻮﻃﯽ ﺑﻪ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﻭ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻮﺩ؛ ﻭﯼ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺍﻫﻞ ﻣﺤﻞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﺩﻧﯿﻮﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺩﺭ ﺁﻥﺟﺎ ﺷﺎﮔﺮﺩﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﻘﺮ، ﭘﺮﻫﯿﺰﮔﺎﺭﯼ ﻭ ﻋﺰﺕ ﻧﻔﺲ ﺿﺮﺏ ﺍﻟﻤﺜﻞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻕﻫﺎﯼ ﻣﺴﺠﺪ ﻣﯽﺯﯾﺴﺖ.

ﺑﺎﺭﯼ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ ﭘﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺑﺨﺮﺩ؛ ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻣﺮﮒ ﻓﺎﺻﻠﻪﯼ ﭼﻨﺪﺍﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﺪ؟

ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻢ ﺍﮐﻨﻮﻥ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﺖ ﺍﺿﻄﺮﺍﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺷﺮﻋﺎً ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﻮﺷﺖ ﻣﺮﺩﺍﺭ ﻭ ﯾﺎ ﺩﺯﺩﯼ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﯼ ﻧﯿﺎﺯﺵ ﺟﺎﯾﺰ ﺍﺳﺖ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺩﺯﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﮐﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﺭﺍﺳﺖ ﻧﮕﻪﺩﺍﺭﺩ، ﺗﺮﺟﯿﺢ ﺩﺍﺩ. [ ﻃﻨﻄﺎﻭﯼ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ : ﺍﯾﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﯽ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺗﻔﺎﺻﯿﻞ ﺁﻥ ﻧﯿﺰ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺁﻥﭼﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩ، ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﻭ ﺣﮑﻤﯽ ﺑﻪ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺑﺪ ﻭ ﯾﺎ ﺟﺎﯾﺰ ﻭ ﻧﺎﺟﺎﯾﺰ ﺑﻮﺩﻥ ﮐﺎﺭ ﺍﻭ ﻧﻤﯽﺩﻫﻢ. ]

ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺠﺪ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﻣﺤﻠﻪﻫﺎﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻭﺍﻗﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﺁﻥﺟﺎ ﺑﻪ ﺳﺒﮏ ﻗﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﻫﻢ ﭼﺴﺒﯿﺪﻩ ﻭ ﺑﺎﻡﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﺘﺼﻞ ﺑﻮﺩ؛ ﻃﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺷﺨﺼﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻡﻫﺎ ﺍﺯ ﺍﻭّﻝ ﻣﺤﻠﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺑﺮﻭﺩ.

ﺍﯾﻦ ﺟﻮﺍﻥ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﻣﺴﺠﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﻢﺟﻮﺍﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﭼﻨﺪ ﺯﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩ، ﻓﻮﺭﺍً ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ. ﺑﺎﺯ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ، ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻮﯼ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﺁﯾﺪ. ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺑﻮ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻣﺶ ﺭﺳﯿﺪ، ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮏ ﺁﻫﻦ ﺭﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮐﺸﯿﺪ. ﺧﺎﻧﻪﻫﺎ ﯾﮏ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﯿﺶ ﻧﺒﻮﺩ، ﻟﺬﺍ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﺎﻡ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺑﺎﻟﮑﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥﺟﺎ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺣﯿﺎﻁ ﭘﺮﯾﺪ. ﺷﺘﺎﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺩﺭِ ﺩﯾﮓ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ، ﺩﯾﺪ ﺩﺭﺁﻥ ﺑﺎﺩﻣﺠﺎﻥﻫﺎﯼ ﺷﮑﻢ ﭘﺮ ( ﺩﻟﻤﻪﺍﯼ ) ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﺩ . ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﭘﺮﻭﺍﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﺍﻍ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺷﺖ؛ ﺍﺯ ﺁﻥ ﯾﮏ ﮔﺎﺯ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺗﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﻠﻌﺪ، ﻋﻘﻞ ﻭ ﺩﯾﻨﺶ ﺑﺮﮔﺸﺘﻨﺪ .

ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ : ﭘﻨﺎﻩ ﺑﺮ ﺧﺪﺍ ! ﻣﻦ ﻃﺎﻟﺐ ﻋﻠﻢ ﻭ ﻣﻘﯿﻢ ﻣﺴﺠﺪ ﻫﺴﺘﻢ، ﺑﺎﺯ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺩﺯﺩﯼ ﮐﻨﻢ؟ ! ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺵ ﺑﺮ ﺍﻭ ﺳﻨﮕﯿﻨﯽ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺳﺘﻐﻔﺎﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﺩﻣﺠﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺟﺎﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺴﺠﺪ ﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﻠﻘﻪﯼ ﺩﺭﺱ ﺷﯿﺦ ﻧﺸﺴﺖ؛ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺁﻥﭼﻪ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺷﻨﻮﺩ، ﺑﻔﻬﻤﺪ .

ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺱ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﭘﺮﺍﮐﻨﺪﻩ ﺷﺪﻧﺪ، ﺯﻧﯽ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﻼً ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺁﻣﺪ ـ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﻥ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺏ ﺍﺻﻼً ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ـ، ﺑﺎ ﺷﯿﺦ ﮔﻔﺘﮕﻮﯾﯽ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺘﻮﺟﻪ ﺳﺨﻨﺎﻧﺸﺎﻥ ﻧﺸﺪ .

ﺷﯿﺦ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻓﺶ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺟﺰ ﺍﻭ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﻓﺖ. ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩﺍﯼ؟

ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ.

ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺁﯾﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﯽ؟

ﺍﻭ ﺳﺎﮐﺖ ﺷﺪ !

ﺷﯿﺦ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺑﮕﻮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﯽ؟

ﮔﻔﺖ : ﺳﺮﻭﺭﻡ ! ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻦ ﭘﻮﻝ ﯾﮏ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﺎ ﭼﻪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﻢ؟

ﺷﯿﺢ ﮔﻔﺖ : ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﻭﻓﺎﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻋﻤﻮﯼ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﻘﯿﺮﯼ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦﺟﺎ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ـ ﺷﯿﺦ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺣﻠﻘﻪﯼ ﺩﺭﺱ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ـ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺯﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺭﺙ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﺎ ﻃﺒﻖ ﺳﻨﺖ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺑﺪﺳﺮﺷﺖ ﻭ ﺣﺮﺍﻣﺰﺍﺩﮔﺎﻥ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻃﻤﻊ ﻧﮑﻨﻨﺪ، ﺁﯾﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﻨﯽ؟

ادامه خواندن ثمره امانت داری و پرهز از حرام خوری

اسلام و حجاب، نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد

اسلام و حجاب، نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد

ارائه دهنده : ثریا میرزائی

توجه به رابطه پوشش با فرهنگ ديني‏

بر اساس فرهنگ اسلامي، انسان موجودي است که براي رسيدن به کمال و معنويّت خلق گرديده است. اسلام با تنظيم و تعديل غرايز به ويژه غريزه جنسي و توجه به هر يک از آن‏ها در حدّ نياز طبيعي، سبب شکوفايي همه استعدادهاي انسان شده و او را به سوي کمال سوق داده است. پوشش مناسب براي زن و مرد عامل مهمي در تعديل و تنظيم اين غريزه است.

توجه به ساختار فيزيولوژی انسان‏

نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد رابطه‏اي مستقيم با تفاوت‏های جسمي و روحي زن و مرد دارد. در تحقيقات علمي در مورد فيزيولوژي و نيز روان‏شناسي زن و مرد ثابت شده که مردان نسبت به محرّک‏هاي چشميِ شهوت‏انگيز حساس ترند و چون تأثير حس بينايي زيادتر است و چشم از فاصله دور و ميدان وسيعي قادر به ديدن است، از سوي ديگر ترشّح هورمون‏ها در مرد صورتي يکنواخت و بدون انقطاع دارد، مردان به صورتي گسترده تحت تأثير محرّک‏هاي شهواني قرار مي‏گيرند اما زنان نسبت به حس لمس و درد حساس ترند و به محرّک‏هاي حسي پاسخ مي‏دهند. حس لامسه بروز زيادي ندارد و فعاليتش محدود به تماس نزديک است.

از اين گذشته چون هورمون‏هاي جنسي زن به صورت دوره‏اي ترشخ مي‏شوند و به طور متفاوت عمل مي‏کنند، تأثير محرّک‏هاي شهواني بر زن صورتي بسيار محدود دارد و نسبت به مردان بسيار کمتر است.

با توجه به مطالب فوق مي‏توان گفت: حجاب در اسلام از يک مسئله کلّي و اساسي ريشه گرفته است. اسلام مي‏خواهد انواع التذاذهاي جنسي (چه بصري و لمسي و چه نوع ديگر) به محيط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص يابد و اجتماع تنها براي کار و فعاليت باشد، بر خلاف سيستم غربي که حضور در جامعه را با لذت جويي جنسي به هم مي‏آميزد و تعديل و تنظيم امور جنسي را به هم مي‏ريزد.

اسلام قائل به تفکيک ميان اين دو محيط است و براي تأمين اين هدف، پوشش و حجاب را توصيه نموده است، زيرا بي بند و باري در پوشش به معناي عدم ضابطه در تحريک غريزه و عدم محدوديت در رابطه جنسي است که آثار شوم آن بر کسي پوشيده نيست.

پوشش زن در اسلام به اين معنا است که‌، زن در معاشرت با مردان بدن خود را بپوشاند و از جلوه‌گري و خودنمايي خودداري کند. بنابراين‌; لزوم حجاب از سوي اسلام در حقيقت براي حفظ کرامت زن است تا مورد بهره‌برداري هوسبازان‌، قرار نگيرد.

درست است که حجاب‌، در ظاهر محدوديت زن را نشان مي‌دهد; اما واقع و روح مسئله‌، حکايت از محدوديت کاميابيها به محيط خانوادگي و همسران مشروع و همچنين سلامت جامعه و حفظ آن از لجنزار فساد است.

آثار و فوايد رعايت حجاب و پوشش ديني‏

۱- بهداشت رواني اجتماع و کاهش هيجان‏ها و التهاب جنسي که سبب کاهش عطش سيري ناپذيري شهوت است.

زيرا آزادي معاشرتهاي بي‌بند و بار، هيجانها و التهابهاي جنسي را زياد مي‌کند. از سوي ديگر، غريزه جنسي نيز غريزه‌اي نيرومند است که هر چه بيشتر اطاعت شود، سرکش‌تر مي‌شود. افزون بر اين‌، تقاضاي نامحدود، خواه ناخواه انجام نشدني است و دست نيافتن به آنها منجر به اختلالات روحي و رواني مي‌شود. لذا اسلام راه فساد جامعه را از سرچشمه مي‌بندد. يعني نگاه که اولين واسطة ارتباط زن و مرد است‌، بايد کنترل شود. به مرد مي‌گويد: «قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم …»(۱)به زن هم مي‌گويد: «قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن‌ّ و يحفظن فروجهن‌ّ … »(۲) يعني زن و مرد نبايد چشم چراني کنند و نبايد به قصد لذت به هم نگاه کنند، و يک وظيفه خاص نيز براي زن دارد; و آن اين که خود را از مردان بيگانه بپوشاند.

۲- تحکيم روابط خانوادگي و برقراري صميميت کامل زوجين.

اختصاص يافتن استمتاعات و التذاذهاي جنسي به محيط خانوادگي و در کادر ازدواج مشروع‌، پيوند زن و شوهر را محکم مي‌سازد و به هر يک از طرفين اين اعتماد را مي‌دهد که او تنها کسي است که مورد عنايت و علاقه شريک زندگي خود قرار دارد. در حالي که در جوامع غربي و سيستم‌هاي آزاد; رقيب و مزاحم‌، امنيت خاطر زوجين را از بين مي‌برد.

ادامه خواندن اسلام و حجاب، نوع پوشش زن و تفاوت آن با لباس مرد

سخنان آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب و دارالاسلام ایران در مورد همسرش

سخنان آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب و دارالاسلام ایران در مورد همسرش

باید به صبر و شکیبایی فراوان او (همسرم)، در تحمل سختی و مشقت زندگی در دوران پیش از انقلاب و اصرار او بر ساده زیستی، در دوران پس از انقلاب اشاره کنم.
بحمدالله خانه ما همواره تاکنون از زوائد زندگی و زرق و برق‌های دنیوی، که حتی در خانه‌های معمولی مردم یافت می‌شود به دور مانده است و همسرم در این امر بالاترین سهم و مهمترین نقش را داشته است.
درست است که من زندگی‌ام را به همین شکل آغاز کردم و همسرم را نیز در این مسیر هدایت کردم و این روحیه را در او زنده کردم، اما صادقانه می‌گویم که او در این زمینه بسیار از من پیشی گرفته است.
من درباره زهد و پارسایی این بانویصالحه تصویرهای بسیاری در ذهن خود دارم که بیان برخی از آنها خوب نیست. از جمله مواردی که می‌توانم بگویم این است که: هرگز از من درخواست خریدلباس نکرده است، بلکه نیاز خیلی ضروری خانواده به لباس را به من یاد آور می‌شد و خود می‌رفت و می‌خرید.
هیچ وقت برای خود زیورآلات نخرید. مقداری زیورالات داشت که از خانه پدری آورده بود و یا هدیه برخی بستگان بود. همه آنها را فروخته و پول آنها را در راه خدا صرف کرد.
او اینک حتی یک قطعه زر و زیور و حتی یک انگشتر_معمولی هم ندارد. ( کتاب “خون دلی که لعل شد”، فصل دهم ص ۱۵۹ )

همسر رهبر دارالاسلام ایران هم در پاسخ سوال : سیره زندگانی شما چگونه است؟ می گوید:

سال‌هاست که ما اشیای تجملاتی را به خانه‌مان راه نداده‌ایم. زیبایی خوب است اما نباید خودمان را درگیر زندگی تجملاتی بکنیم. ما در خانه‌مان دکوراسیون به معنای متداول آن، فرش‌ها و پرده‌های قیمتی، مبلمان و غیره نداریم. سال‌ها پیش خودمان را از این چیز‌ها‌‌ رها کرده‌ایم، والدین آقای خامنه‌ای در این رابطه سرمشق ما بوده‌اند و مادر ایشان چنین تجملاتی را مورد انتقاد قرار می‌دادند و من نیز همین عقیده را دارم. همیشه به فرزندانمان توصیه می‌کنم که آن‌ها هم باید در رفتار شخصی‌شان این گونه باشند. زیرا اشیای لوکس غیرضروری می‌باشد.

پیام أمیمه همسر دکتر ایمن الظواهری به عنوان «پیامی به خواهران مسلمان»

پیام أمیمه همسر دکتر ایمن الظواهری به عنوان «پیامی به خواهران مسلمان»

ارائه: ابوعبدالله موکریانی

خانم أمیمه حسن احمد محمود حسن همسر سابق طارق انور است، یکی از مجاهدان القاعده که در سال ۲۰۰۲ در افغانستان شهید شده بود، پس از شهادت همسرش با شیخ ایمن الظواهری ازدواج کرد. أمیمه حسن خواهر طارق حسن یکی دیگر از مجاهدان القاعده است که در سال ۱۹۹۲ در راه بازگشت از افغانستان به مصر دستگیر و به اعدام محکوم شد.

پیام همسر دکتر ایمن الظواهری که در شاخۀ مطبوعاتی جماعت بین المللی القاعده، ســـحـاب منتشر شده است مصرانه از زنان مسلمان خواسته است تا با رعایت حجاب و پوشش اسلامی و پرورش کودکانشان، از همسران مجاهد و امت اسلام حمایت کنند.

به این شکل می بینیم که اولین سفارش این خواهر مجاهده محافظت از حجاب اسلامی است، چیزی که هم اکنون تمام دشمنان به عنوان اولین قدم در مبارزه با شریعت الله به مبارزه با آن برخواسته اند.

همچنین مجاهده امیمه از زنان مسلمان خواسته است تا مال خود را به مجاهدان اهدا کنند. وی افزود ای خواهران مسلمان مجاهد ، در کنار همسران خود ایستاده و آنان را یاری دهید .

خانم أمیمه حسن از زنان مسلمان خواست از طرق مختلف موجود از دین اسلام محافظت کنند و در صورتی که مجاهدان اسلام به کمک ما محتاج باشند از آنها حمایت شود. همچنین در ادامه پیام‌ آمده است: در صورتی که مجاهدین به کمک مالی، اطلاعاتی یا حتی انجام عملیات استشهادی ما نیاز داشته باشند با درخواست آنها موافقت کنیم کما اینکه ما در دیگر کشورهای اسلامی از قبیل عراق، افغانستان، فلسطین و چچن شاهد همکاری زنان مسلمان با مجاهدان برای مبارزه با کفار بودیم و هستیم.

به لطف خداوند، تمام مجاهدان خدا در صحت و سلامت کامل در سرزمین عزیزمان قرار دارند. مجاهده امیمه با اشاره به زنانی که همسران، برادران و پسران خود را در جهاد در راه حق از دست داده‌اند نوشته، کشته شدن این افراد در راه اسلام مانع از ادامه راه ما برای پیروزی اسلام نمی‌شود. امینه حسن با استناد به دلایل قرآنی و تاریخی در پیروزی حق بر باطل از زنان مسلمان خواست تا آخرین قطره خون برای پیروزی حق مقاومت کنند.

حجاب؛ بارزترین میزه تهذیب اسلامی

حجاب؛ بارزترین میزه تهذیب اسلامی

به قلم: مولوی فاروق غلجی

این یک حقیقت انکار ناپذیر است که عده زیادی از آن جمله محدودیت‌های که زنان افغان در نظام خانوادگی خود با آن مواجه می‌باشند، بیشتر از همه ریشة کلتوری و عنعنوی نیز دارد، ولی در عین حال اگر درین راستا از اندکی دقت کار گرفته شود، واضحاً روشن می‌گردد که این همه مکلفیت‌‌ها از مفکوره ستر و حجاب اسلامی سرچشمه می‌گیرد. حجابی که از لابلای تعلیمات قرآنی، سنت نبوی و ارشادات فقهاء، ائمه و بزرگان امت مسلمه بر همه زنان مؤمن و با عفت ما لازم گردیده است. باید فراموش نکرد که یکی از مفاخر علیای ملت افغان نیز همین واقعیت است که تقریباً تمام ارزش‌ها و اکثریت رسوم و عنعنات ایشان با تعالیم والای اسلامی هم‌نوایی کامل و یا نسبی را دارا می‌باشد. بناءً گفته می‌توانیم که ارزش‌های ملی ما بلاشک ارزش‌های دینی ما نیز است. از سوی دیگر فقط همین نکته باعث گردیده که فرهنگ، رسوم و عنعنات تمام اقوام و قبایل ساکن این کشور با یک دیگر آمیخته و مشابهت  کامل را دارا می‌باشد. البته  طبیعی‌ است که عده محدودی از باشندگان شهرهای بزرگ ما که در خلال سال‌های اشغال شوروی و ناتو از اثر فعالیت‌های اقتصادی و فرهنگی بیگانگان نسبت به سایر هموطنان رنگ بیشتر و اثر عمیق‌تری گرفته‌اند، اندکی متمایز دیده می‌شوند.

 درین جا نباید اختلاف فرهگ شهری و روستایی را جلوه داده بزرگ‌نمایی کرد و آن‌را یکی از موارد تصادم شدید بین‌القبیلوی دانست، بلکه واقعاً همه این تغییرات تا حدی جزئی و کوچک اند که اصلاً ضرورت بحث و مناقشه در آن دیده نمی‌شود. به طور مثال اگر عده از زنان شهری، مکتب‌خوان و دفتری به جای چادری نوع و لباس دیگری از حجاب را به کار می‌برند و زنان اطراف چادری بپوشند، آیا کسی است که اعتراض نموده و آن‌ها را مورد تهدید و نکوهش قرار دهند؟  اما جای تأسف و نکوهش فقط در حرکت و تصرف آن عده از فعالین می‌باشد که به دستور، تشویق و تمویل دشمنان اسلام ارزش‌های قبول شده این ملت مسلمان را به باد مسخره گرفته از کیسه آقایون خارجی امرار معاش می‌نمایند و ازین طریق در مقابل نظام نو به پاخاسته ما تهدید و بدنامی ایجاد می‌کنند.

 باید قبول نکرد که شاید گروپ کوچکی از زنان پروژه‌یی که وقتاً فوقتاً با سر دادن شعار حقوق زنان در شهر کابل مارش‌کنان بیرون می‌آیند، واقعاً تحت فشارهای شدیدی به تنگ آمده و ناگزیر به این مشقت تن داده‌اند. بلکه حقیقت امر اینست که مستکبرین و طواغیت جهانی به طور قاطعانه حتا در یک بقعة از زمین نظام الهی را که بنده را از بندگی بندگان نجات می‌بخشد، تحمل کرده نمی‌توانند. بناءً موضوع حقوق زن را عنوان کردند تا بتوانند بار دیگر تمام جهان نامسلمان را در پهلوی خویش قرار داده با امارت اسلامی مصادم نمایند. در عین حال جایگاه، حیثیت و حقوق زنان در جوامع اسلامی و غیر اسلامی به صورت واضح از هم دیگر فرق دارد تا این‌که مسأله مذکور از ابتداء اسلام تا مروز یکی از میزات مهم جوامع اسلامی و غیر اسلامی محسوب می‌شود. به این معنی که فرهنگ و تهذیب اسلامی هیچ‌گاهی اوضاع مختلط  بین‌الجنسین را آن‌چنان نمی‌پذیرد  طوری‌که در طول تاریخ بین جوامع نامسلمان مروج بوده است. از جانب دیگر چون ایجاد اختلاط و در هم شکستن موانع ستر و حجاب یکی از تقاضاهای شدید نفسانی می‌باش، ازین‌رو دشمنان اسلام همیشه کوشیده‌اند با استخدام همین حربه ملل مسلمان را از داخل تخریب نموده اخلاق خانوادگی و فردی آن‌ها را به پست‌ترین درجه حیوانیت برسانند. دشمنان اسلام می‌خواهند با ترویج عریانی و فحاشی روحیه تقوا، صداقت، آزادی‌خواهی و مردانگی را از نزد مسلمانان دور نموده حلقه غلامی را به گردن‌شان بآویزند. چنانچه این واقعیت در عصر ما کاملاً هویداست که اختلاط جنسین، فحاشی و عریانی که به نام تأمین حقوق زن همین اکنون در اکثر کشورهای اسلامی دیده می‌شود، یکی از مهلک‌ترین اسبابیست که جوامع مسلمان را به منتهای بدبختی، فلاکت و غلامی رسانیده است. پس این مسئولیت و فریضه حکام، علماء، استادان و همه متنفذین کشور است تا از حدود و ارزش‌های دینی و فرهنگی ملت خویش به طور قاطعانه دفاع نمایند و درین مجاهده مقدس لحظه و دقیقه را هم فرو گذاشت نه نمایند.

مهریه و حکمت آن از نگاه دکتر یوسف قرضاوی

مهریه و حکمت آن از نگاه دکتر یوسف قرضاوی

ارائه دهنده: م . ایرانی

سؤال:برخی زنان که شیفته فرهنگ غرب هستند در مورد مهریه که اسلام آن را هنگام ازدواج برشوهر واجب می کند و از حقوق زنان است با القای گمان های بی مورد، جنجال به راه انداخته اند؛ از جمله اینکه می گویند: مهریه بهایی است که مرد در مقابل کسب تمتع و لذت جویی، به زن می دهد! گویی مرد همسرش را در مقابل مبلغی که به او می پردازد، می خرد. جسارت این اشخاص غربگرا تا بدانجا رسیده است که خواهان لغو مهریه و حذف آن ازاحکام ثابت شریعت شده اند.خواهشمند است که حقیقت مهریه و حکم آن و همچنین فلسفه¬ی مشروعیت آن را در اسلام در پرتو نصوص قرآن و حدیث برای ما بیان فرمایید.خداوند متعال شمارا به بهترین جزا پاداش دهد. خواهرانی از الجزایر

——————————————-

سؤال:برخی زنان که شیفته فرهنگ غرب هستند در مورد مهریه که اسلام آن را هنگام ازدواج برشوهر واجب می کند و از حقوق زنان است با القای گمان های بی مورد، جنجال به راه انداخته اند؛ از جمله اینکه می گویند: مهریه بهایی است که مرد در مقابل کسب تمتع و لذت جویی، به زن می دهد! گویی مرد همسرش را در مقابل مبلغی که به او می پردازد، می خرد. جسارت این اشخاص غربگرا تا بدانجا رسیده است که خواهان لغو مهریه و حذف آن ازاحکام ثابت شریعت شده اند.خواهشمند است که حقیقت مهریه و حکم آن و همچنین فلسفه¬ی مشروعیت آن را در اسلام در پرتو نصوص قرآن و حدیث برای ما بیان فرمایید.خداوند متعال شمارا به بهترین جزا پاداش دهد.

خواهرانی از الجزایر

پاسخ: ادامه خواندن مهریه و حکمت آن از نگاه دکتر یوسف قرضاوی

مشارکت و همکاری زنان در جامعه

مشارکت و همکاری زنان در جامعه

تألیف:م. بخشی

انسان موجود خاکی است که نه به دست خویش، بلکه به دست آفریدگار خویش به این دنیای خاکی قدم گذاشته و زندگی می کند و در آفرینش خود هیچ اختیاری نداشته و ندارد و نمی دانست در کجا و در چه ملتی و در میان چه خانواده ای بدنیا خواهد آمد و از طرفی مرد یا زن بودن او نیز به همین شکل بدون اختیار خویش بوده و این را باید پذیرفت که ما انسان ها تابع دستورات خداوند هستیم چون اوست که برای ما زندگی را مقدرکرد و به ما فرصت داد تا در این فرصت کوتاه هرگونه که خودمان بخواهیم خوب یا بد زندگی کنیم. و مرد و زن را متفاوت از هم آفرید، بطوریکه هیچ کدام از آن دو کامل نیستند و نیازمند همدیگرند و نمی توان گفت مرد برتر است یا زن. و هرکدام در جای خود اهمیت و برتری خاصی دارد. خداوند متعال برای هرکدام ویژگی های خاصی در نظر گرفته و این ما هستیم که آن را نادیده می گیریم و سعی می کنیم همواره یکی را بردیگری برتری داده و ترجیح دهیم.

امروزه بر همه ما روشن است که بانوان در جامعه اسلامی جایگاه بسیار برجسته در پیشبرد اهداف دین اسلام دارند، چرا که پایه و اساس جامعه در خانواده بنیان نهاده می شود و مادران نقش اساسی در تربیت فرزندان و موفقیت همسران خود در زمینه های مختلف برخوردارند. در این مقاله ابتدا به بررسی جایگاه زن در تمدن اسلامی و غیر اسلامی پرداخته و سپس از اهمیت و جایگاه زنان در برهه ها و موقعیت های مختلف بحث می شود.

جایگاه زن در تمدن های پیش از اسلام

زن در تمدن های قبل از اسلام از جایگاه اجتماعی بسیار ضعیفی برخوردار بوده، حتی در اکثر جوامع از کوچکترین حق خود نیز محروم بود. در بعضی قبایل زن همانند کالا خرید و فروش می شد. در تمدن آشوری شوهر حق فروش همسر و اولادش را داشت. در برخی تمدن ها نیز تا اندازه ای حقوق برای زنان قایل بودند؛ مثلا سومریان اجازه تجارت و بازرگانی و تصرف در اموال را به زنان می دادند. در تمدن ایرانی قبل از اسلام نیز همانند سایر تمدن ها زن وضعیت اسف باری داشت و روابط جنسی بین زن و مرد از نابسامانی آشکاری برخوردار بود. تعدد زوجات بدون تعیین حدود مباح بود و ازدواج با محارم که از بی شرمانه ترین انواع ازدواج به شمار می آید، قانونی بود. در اکثر تمدن ها از جمله چین و عرب چنان به زنان به دیده ی حقارت و اهانت می نگریستند که تولد دختر را شوم می دانستند وبه خاطر عقاید خود یا از رو ی فقر وتنگدستی دختران خود را زنده به گور می کردند یا به طرق دیگر از بین می بردند. در میان سومریان انتخاب چند شوهر برای زن مباح بود و در صورت اراده پدر ومادر، ازدواج با دختر خود انجام می گرفت، بدون اینکه دختر حق اعتراض داشته باشد. ادامه خواندن مشارکت و همکاری زنان در جامعه

زنان بین سرابهای سکولاریستی غربی و ارزشهای اسلامی

زنان بین سرابهای سکولاریستی غربی و ارزشهای اسلامی

ارائه دهنده: فاطمه هورامی (دانشجوی علوم تربیتی)

اعدام زن با طناب آزادي

زن هميشه در باتلاقهاي عميق ديانتهاي خودساز بشري و مذاهب مسخ شده و تحريف گشته‌ي آسماني موجودي ستمديده و بيچاره بوده است. در اين مذاهب بشري او بدرجها کمتر از يک انسان است.

اغريقيها او را چون کالايي در بازار خريد و فروش مي‌کردند، رومانيان او را موجودي فاقد روح و روان دانسته، روغن داغ بر جسمش ريخته به ستون مي‌بستند، و احيانا زنهاي بيگناه را بر دم اسب مي‌بستند و اسبان را چارنل مي‌تاختند تا جان دهند! چينيان باستان زن را موجودي پليد تلقي مي‌کردند که شوهرش حق داشت او را زنده بگور کند. و هنديها بر اين باور بودند که زن بايد روز مرگ شوهرش جان دهد، و زنده همراه با جسد مرده‌ي شوهرش به آتش کشيده مي‌شد. و نياکان فارسي ما مهار زندگي او را به شوهر واگذار مي‌کردند، و شوهر در کشتن زنش يا منت نهادن بر او و زنده رها کردنش آزادي تام داشت. يهوديان گمراه پس از مسخ دين اسلام حضرت موسي (عليه السلام) زن را لعنت و نفرين بشريت مي‌دانند، چرا که در باور آنها او آدم را گول زده از بهشت بيرون رانده بود. و در روزهاي عادت ماهانه بکلي از او دوري مي‌کنند، نه با او سخن مي‌گويند و نه در کنارش غذا مي‌خورند، و او حق ندارد به هيچ ظرفي دست زند تا مبادا پليد گردد. و مسيحياني که دين اسلام حضرت عيسي ( عليه السلام) را تحريف کرده‌اند زن را دروازه‌ي شيطان ناميدند، و رابطه با او را نوعي پليدي مي‌دانند. ([۱][۱])

دين مبين اسلام با نداي «… وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ … »([۱][۲]){ و براي همسران ( حقوق و واجباتي ) است ( كه بايد شوهران اداء بكنند ) همان گونه كه بر آنان ( حقوق و واجباتي ) است كه ( بايد همسران اداء بكنند ) به گونه شايسته‌اي } بشريت را بخود آورد. و پيام آور توحيد (صلي الله عليه وسلم) هميشه در حق زن سفارشها مي‌نمود. «استوصوا بالنساء خيرا» ـ شما را به نيکويي با زنان سفارش مي‌کنم ـ. و مي‌فرمودند:« خيرکم خيرکم لأهله و أنا خيرکم لأهلي»ـ آنکسي که نزد خانواده‌اش بهترين باشد بهترين شماست، و من از همه‌ي شما براي خانواده‌ام بهترينم ـ! و زنان را خواهران مردان معرفي نمود. «النساء شقائق الرجال». ادامه خواندن زنان بین سرابهای سکولاریستی غربی و ارزشهای اسلامی

دعوتگر زن اسلامی

دعوتگر زن اسلامی

ارائه دهنده: ام هیمن مریوانی

بین شک و یقین مسافتها فاصله وجود دارد اما بین خیر و شر فاصله، چند قدمی بیش نیست. مری واتسون که به فضل و رحمت الهی به دین اسلام گرویده است در عین حالیکه در یکی از دانشگاههای فیلیپین در رشته الهیات و معارف دین مسیحیت تدریس می‌کرده، مبلغ و کشیش نیز بوده است. اما هم اکنون به یک دعوتگر زن اسلامی تبدیل شده است و دعوت خود را از مرکز رسیدگی به امور مهاجران خارجی در منطقه قصیم عربستان شروع کرده است…

من در ایالت اوهایو آمریکا به دنیا آمده‌ام. قبل از اسلام نامم مری بود. دارای هفت فرزند دختر و پسر از یک همسر فیلیپینی هستم. دوران جوانیم را بیشتر در حال سفر بین لس‌آنجلس و فیلیپین گذرانده‌ام. بعد از اسلام اسمم را به خدیجه تغییر داده‌ام چون که حضرت ام‌المؤمنین خدیجه (رضی الله عنها) وقتی با پیامبر (صلی الله علیه و سلم) ازدواج کرد بیوه بود و ۴۰ سال داشت، من هم بیوه بودم و وقتی مسلمان شدم ۴۰ سال داشتم؛ در کل شخصیت حضرت خدیجه (رضی الله عنها) نزد من از جایگاه والایی برخوردار است زیرا اولین بار که وحی بر پیامبر (صلی الله علیه و سلم) نازل شد او بود که ایشان را پشتیبانی کرد و بدون هیچ تردیدی به او قوت قلب داد، به این خاطر شخصیت او را بسیار دوست دارم.

من فارغ التحصیل دانشگاه آمریکا و همچنین دارای مدرک از دانشگاه فیلیپین در رشته الهیات مسیحی هستم و در عین حال در هر دو دانشگاه به عنوان استاد حضور داشتم؛ یعنی به طور همزمان یک استاد الهیات و سخنران، همچنین کشیش و مبلغ دینی بودم. به همین خاطر در رادیو برای تبلیغ مسیحیت نیز مشغول به کار بودم، و علاوه بر آن به عنوان مهمان در برنامه‌های مختلف تلویزیونی حضور می‌یافتم و البته قبل از هدایتم، مقالاتی بر ضد اسلام هم نوشته‌ام که امیدوارم خدا مرا ببخشد. واقعاً متعصب بودم. اما نور ایمان از کجا بر دل من تابیدن گرفت؟ در یکی از مسافرتهایم که به عنوان یک مبلغ دینی برای سخنرانی در یکی از کنفراسها دعوت شده بودم، یکی از کسانی که در آنجا حضور داشت توجه مرا به خود جلب کرد، او یک استاد سخنران فیلیپینی بود که البته از یکی از کشورهای غربی به آنجا آمده بود تا سخنرانی کند. ادامه خواندن دعوتگر زن اسلامی